حكم كنند بانك حيوان تحريك فك اسفل كند باستقراء انسان و فرس و ثور و بتمساح نقض كنند گويند اين حكم به حيوان ماشى خاص است و غايت آن بود كه گويد به اول اهمال اين قيد كرده بودم و اگر چه باشد كه بحسب بعضى اصطلاحات اين طريق روا ندارند پس به اين سبب بايد كه ايراد مقدمات كلى باحترازات و قيود واجب مقارن باشد تا از اين آفت ايمن بود و قياس مستقيم در جدل بهتر از خلف بود چه اگر انكار شناعت مقابل مطلوب كند تمسك بخلف ساقط شود و سؤالهاى متعاقب از سايل و تسليمهاى متواتر از مجيب بى آنك مؤدى شود به زودى بانتاج مطلوبى از سايل قبيح باشد و دال بود بر تمحل و قصور مرتبه او و آنك هنوز نمىتواند كه چه مىبايد گفت و چيزهائى كه جدلى را اقامت قياس بر آن دشوار بود دو صنف بود اول مبادى چه طريق اثبات آن جز تصور حدود نبود و اقامت قياس بتحليل حدود يا برسوم بود چنانك گفته ايم و تسليم حد از مجيب دشوار بود چه حال سؤال از حدود آنست كه ياد كرده ايم و نيز اثبات حد دشوار بود و ابطالش آسان و رسوم از مبادى متاخر بود و باشد كه بسيار بود و چون چيزهاى بسيار باشد و بعضى را بر بعضى ترجيح نه تمسك به يكى متعذر باشد و باشد كه بسبب اشتراك لفظ بيان مشوش گردد و در معرض نقض آيد و صنف دوم چيزهائى كه از مبادى دور افتد و دشوارى اقامت قياس را بر آن سه سبب بود ا كثرت طريق سلوك از مبادى بمقاصد ب درازى سلوك و خروج از حد مجادله ج اختلاط مسالك به يكديگر كه مقتضى تحير سالك بود . فصل دويم در وصاياى مجيب تقدم هر يكى از سايل و مجيب در صناعت به دو اعتبار بود فعل و