نام کتاب : دوازده رسالهء فقهى دربارهء نماز جمعه از روزگار صفوى ( فارسي ) نویسنده : رسول جعفريان جلد : 1 صفحه : 731
إسم الكتاب : دوازده رسالهء فقهى دربارهء نماز جمعه از روزگار صفوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 776)
كه « بلى » به آن برنمىخورد . يعنى بلى مردم ده دو ركعتى مىگزارند ، چهار ركعت نمىگزاردند مگر وقتى كه نباشد كسى كه خطبه تواند خواند . پس بنابر اين استدلال كردهاند به اين حديث بر وجوب عينى جمعه مگر وقتى كه كسى نباشد كه خطبه تواند خواند ، و اين توجيه قطع نظر از معنى « من يخطب » بسيار دور است ؛ چه سايل پيش از اين نگفت كه جمعى در دهى هستند آيا نماز جمعه بعنوان جماعت مىتوانند گزارد ؟ و هيچ اشارتى نكرد كه كسى كه خطبه تواند خواند در ميان ايشان هست ، پس چگونه حضرت مىفرمايند كه بلى مىگزارند ، و چهار ركعتى وقتى مىگزارند كه « من يخطب » نباشد ، يعنى در ميان ايشان خود هست البته و اين ظاهر است . و ديگر بنابر اين قيد « جماعة » در كلام محمد بن مسلم بى فايده خواهد بود چه جمعه دو ركعتى البته در جماعت گزارده مىشود ، مگر گويند كه اين اشاره است به اينكه مراد از جمعه دو ركعتى است و مراد اين است كه آيا بگزارند جمعه را در جماعت ، يعنى جمعه را كه البته بايد در جماعت گزارد كه آن دو ركعتى باشد و اين بسيار دور است . و بر تقدير امكان حمل بر اين معنى ، استدلال خود چگونه توان نمود به آن با وجود آن معنى ظاهر كه ما بيان كرديم ؟ با آنكه بر تقدير حمل بر آن معنى ممكن است كه مراد اين باشد كه وجوب چهار ركعت گزاردن وقتى است كه « من يخطب » نباشد ، امّا هرگاه باشد دو ركعتى نيز مىتوان گزارد ، نه اينكه جواز چهار ركعت گزاردن همين در آن وقت است . پس هرگاه « من يخطب » باشد البته بايد دو ركعتى گزارد تا دليل وجوب عينى تواند شد ، و اگر اين معنى ظاهر نباشد ظاهر است كه خلاف ظاهر نيز نيست ، و همين كافى است در عدم صحّت استدلال . و روايت كرده است شيخ رحمه اللَّه در تهذيب [1] و استبصار [2] به سندى موثق بلكه صحيح از فضل بن عبد الملك كه گفته : سمعت أبا عبد الله عليه السّلام يقول إذا كان قوم في قرية صلَّوا الجمعة أربع ركعات فإن كان لهم من يخطب بهم جمّعوا إذا كانوا خمسة نفر و إنّما جعلت ركعتين لمكان الخطبتين . يعنى شنيدم از حضرت صادق ( ع ) كه مىفرمود : هرگاه بوده باشد قومى در دهى مىگزارند جمعه را چهار ركعت پس اگر بوده باشد از براى ايشان كسى كه خطبه بخواند به ايشان جمعه مىگزارند هرگاه بوده پنج نفر بدرستى كه گردانيده نشده است دو ركعت مگر از براى بودن دو خطبه . [3]
[1] التهذيب ج 3 ، ص 238 ؛ وسائل الشيعه ج 7 ، ص 304 [2] الاستبصار ج 1 ، ص 420 [3] استدلال به اين حديث از دو راهست يكى : اصل قرار دادن چهار ركعت و حكم بگزاردن جمعه در صورت وجود من يخطب ؛ چه اين ظاهر است در اينكه وجوب جمعه مشروط است به وجود من يخطب آيا نمىبينى كه كسى نمىگويد كه واجب است تيمم كنند و اين ظاهر است و ديگر از راه مفهوم قول آن حضرت : « پس اگر بوده باشد من يخطب » ؛ چه ظاهر مفهوم آن اين است كه در صورت عدم من يخطب چهار ركعت مىگزارند خواه ممكن باشد ياد گرفتن خطبه يا نه ؟ و اين خلاف قول قايلين بوجوب عينى است . منه رحمه اللَّه
731
نام کتاب : دوازده رسالهء فقهى دربارهء نماز جمعه از روزگار صفوى ( فارسي ) نویسنده : رسول جعفريان جلد : 1 صفحه : 731