responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية نویسنده : السيد الخميني    جلد : 0  صفحه : 158


مظهريت اصل خود اختصاص داشت كه مقام برزخيت كبرى و اصل الأصول حقايق علميه و عينيه است ، و برخى از ابناى تحقيق و ارباب معرفت آن را « برزخ أكبر » دانسته‌اند أى ، البرزخ الجامع لجميع البرازخ الأزلية و الأبدية .
مقام « قابَ قَوْسَيْنِ » صورت و تعين اين حقيقت است ، كه قوسى در افق وحدت ، و قوس ديگر مضاف به كثرت است . و از آن به « قوس جامع » ( جهت فاعليت و قابليت ) و « قوس وجوب و امكان » نيز تعبير كرده‌اند . در مباحث گذشته عرض شد كه اين دو قوس دايره اى را ترسيم مىكند ، و خود حاصل ترسيم خط موهومى است در وسط دايره كه آن را به دو نيم دايره تنصيف كند . حاصل كلام آن كه هويت مطلقهء الهيه همچون دايره اى است و تنزل آن حقيقت به مرتبهء وجوب و امكان به منزلهء انقسام دايره به قوسين است و تعيناتى كه ممكن را از واجب ممتاز نمايد - خواه در مرتبهء علم و خواه در مرتبهء عين - مانند خط مستقيمى است كه دايره را به دو كمان تقسيم كند . و تعينات امكانى و خطى ، كه جهت امتياز است ، نمود است نه بود و هر چند اين نمود هنگام منازله از نظر شهود عارف زايل شود ، در واقع تحقق دارد .
< صفحة فارغة > [ گفتار در « عروج » و « معراج » ] < / صفحة فارغة > در مباحث گذشته از « عروج » و « معراج » سخن به ميان آمد و به اختصار « عروج » به اصطلاح اين قوم را بيان كرديم . و اما « معراج » آن است كه سرّ وحدانى الذات ، كه يسعه قلب عبده المؤمن ، تعين در مرتبهء قلبيه است و يا عبد بالغ به مقام قلب را ، كه مظهر تجلى اسمائى است اما نه به نحو اطلاق ، از اين قيد خلاصى دهد و يكى از اين سه حالت واقع شود :
حالت اوّل ، سرّ وحدانى ( تنزل حق در مرتبهء قلب ) بتدريج عروج نمايد ، و هر حقيقتى از حقايق را به اصل خويش رساند و در آن جا كه خاص آن است قرار دهد :
جسد را در زمين ، و نفس را در عالم نفوس ، و عقل را در عالم جبروت ، و روح را در مرتبهء روحيه كه بعد از مقام قلب قرار دارد . و چون بعد از مرتبهء « روح » مقام « سرّ » است ، سرّ الهى در نور ذاتى مستهلك العين شود ، و به مقام « قابَ قَوْسَيْنِ » و « أَوْ أَدْنى » و مرتبهء اطلاق حقيقى ، كه مقام جمع بين قرب نوافل ( تجلى اسمائى ) و قرب فرايض ( تجلى ذاتى ) است ، نايل گردد .
حالت دوم يا قسم دوم ، آن است كه عبد را پرواى طيران نباشد ، و لكن در او

مقدمة الآشتياني 158

نام کتاب : مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية نویسنده : السيد الخميني    جلد : 0  صفحه : 158
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست