نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 169
آدم موجود دو بعدى ( مادى و روحى ) بود و پديدههاى ملايم و خوشايند عالم طبيعت براى زندگى او اهميت داشت . اين مرحلهء گذرانى بود كه مىبايست آدم از آن عبور كند . عامل عبور از اين مرحله ، تخلف او از تكليف و مسئوليت بود كه با فريبكارى و سوگند يادكردن شيطان آغاز شد . آدم به احترام سوگند فريب شيطان را خورد و تكليف كه باو شده بود فراموش كرد . ورود آدم به اين مرحله نتيجهء تخلف از تكليف بوده است . ممكن است در اين مورد اعتراض شود كه بنا بر اين ، آدم مىبايست به تعهد خود ايفاء نكند تا از اين مرحله عبور كند و به مسير خود براى زندگى در روى زمين ادامه بدهد . و اين يك حركت جبرى بوده است و نمىبايست آدم مورد ملامت قرار بگيرد . اين اعتراض صحيح نيست ، زيرا ملامت آدم ، براى عدم ايفا به تعهد بود كه با اختيار همراه بوده است ، و بهترين دليل اختيار آدم توبه و مناجاتى است كه در آن اعتراف به ستم بر خويشتن مىنمايد و بخشش الهى را مسئلت مىنمايد : * ( قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ ) * [1] . ( آدم و حوّا گفتند : خداوندا ، ما به خويشتن ستم كرديم و اگر تو ما را نبخشايى و بر ما رحم نكنى ، البتّه ما از زيانكاران خواهيم گشت ) . اين مسئله هم روشن است كه تعيّن نقشهء مجموع جريانات عالم هستى بطورى متشكل از امور جبرى و اختيارى نيست كه حتّى آن اختيار را بدرجهء حتميّت و ضرورت برساند ، بلكه اجزاء اين نقشه متشكل از امور جبرى محصول طبيعى كارهاى اختيارى است . بعنوان مثال : فرض مىكنيم ما چند نفر در بارهء يك موضوع تحقيق مىكنيم و بالاخره موفق بكشف و ساختن آن موضوع مىگرديم و آن را در ضرورتهاى زندگى مورد بهره بردارى قرار مىدهيم . در اين مثال اين واحدها را داريم :