responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي    جلد : 1  صفحه : 339


القيامة و لا حسنة في صحيفته و يدخل النار بكفره . و منعت العابد من تلك السمكة بعينها لخطيئة كانت منه أردت تمحيصها عنه بمنع تلك الشهوة و إعدام ذلك الدواء ليأتيني و لا ذنب عليه فيدخل الجنّة .
و در تفسير عسكرى عليه السلام از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده كه فرمود : از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود : در گذشته دو پادشاه بودند ، يكى مؤمن به خداوند بود و ديگرى كافر . پادشاه كافر مريض ، خود به ماهى راغب گشت در حالى كه هنگام صيد ماهى نبود . زيرا آن ماهى كه او مىخواست در آن هنگام داخل دريا بودند . در نتيجه پزشكان او را از حياتش مايوس ساختند و گفتند : جانشين خود را تعيين كن چون حيات تو و شفاى تو بوسيله آن ماهى است كه به آن فعلا دسترسى نيست . پس خداوند ملكى را تعيين كرد كه ماهيها را به جايى ببرد كه شكارش آسان است . لذا ماموران پادشاه ماهى را گرفتند ، پادشاه خورد از مرض شفا يافت .
از قضا بعدا آن پادشاه مؤمن بيمار شد ولى مرض او در زمانى بود كه آن ماهيها در شطها بودند و به دريا نمىرفتند . پزشكان گفتند : شفاى بيمارى تو فلان ماهى است .
بعد هم گفتند : خوشحال باش . چون حالا موقع صيد آن ماهى است . خداوند ملكى را مامور كرد كه آن ماهيها را از داخل شطها به داخل درياها برانند كه صيد آن مقدور نباشد . از اين رفتار خداوند ، ملائكه‌ها و اهل زمين دچار شگفتى شدند ، حتى نزديك بود فتنه اى برپا شود . لذا خداوند به ملائكه و به پيامبر وقت آن زمان وحى فرمود كه : من خداوند كريم و فضلكننده هستم و قادر هم مىباشم هر چه كه بخواهم بدهم مىدهم ، به من ضرر نمىرساند و به هر كه هم نخواستم نمىدهم و به احدى كوچكترين ستم نمىكنم . اما اين كه ديديد شكار ماهى را برايش آسان كردم آن هم در غير موقع شكار ، براى اين بود كه او

339

نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي    جلد : 1  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست