نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 418
اينكه مدّعى پيامبرى و آئين نوينى هستى باز رو بقبلهء ما عبادت ميكنى ، پس رسول خدا صلَّى الله عليه و آله از اين سخن آنان ( و از اينكه بايد به بيت المقدّس رو كند و عبادت نمايد ) بسيار اندوهگين شد ، و چون پاره اى از شب بگذشت از خانه بيرون آمده ، و به جوانب آسمان همى نگريست ( گوئى بدنبال گمشده اى ميگردد يا انتظار حكم تازه اى را مىكشد ) و چون صبح فرا رسيد نماز صبح را بجا آورد ، و وقتى ظهر فرا رسيد و آن حضرت دو ركعت از نماز ظهر را خواند ، جبرئيل عليه السّلام نزد آن حضرت آمده و اين آيه را آورد : * ( قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ) * - الآية - ( يعنى : ما روى گرداندن تو را به جانب آسمان مىبينيم پس حتما روى تو را به سوى قبله اى كه دوست ميدارى و خشنودى خاطر تو بدان است خواهيم گرداند ( كه قبلهء حضرت ابراهيم عليه السّلام است ) پس ( هر كجا هستى ) روى خود را بسوى مسجد الحرام بگردان - تا آخر آيه - بقره : 143 ) آنگاه جبرئيل دست آن حضرت را گرفت و روى آن حضرت را به جانب كعبه گردانيد و آنان كه پشت سر حضرت نماز مىگزاردند رويهاى خويش را به جانب كعبه گردانيدند بگونه اى كه مردان در جاى زنان قرار گرفتند و زنان در جاى مردان ، و ابتداى نماز پيامبر رو به بيت المقدّس داشت و آخر نماز رو به كعبه ، پس اين خبر به مسجدى در مدينه ( گويند مسجد بنى عبد الاشهل بوده است ) رسيد و مردمى كه در آن مسجد بودند دو ركعت از نماز عصر را خوانده بودند ايشان نيز رو بسوى كعبه كردند و ابتداى نماز ايشان بسوى بيت المقدّس و آخر نمازشان بسوى كعبه بود ، پس آن مسجد را مسجد قبلتين ( مسجد دو قبله ) ناميدند ، مسلمانان گفتند : اى رسول خدا آيا نمازهاى ما كه بسوى بيت المقدّس كردهايم ضايع خواهد بود ؟ پس خداوند عزّ و جلّ اين آيه را نازل فرمود : * ( وَما كانَ الله لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ ) * يعنى : خداوند هرگز ايمانتان را تباه نخواهد كرد كه بجانب بيت المقدّس نماز كردهايد ) منظور از ايمان اين است كه
418
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 418