نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 298
* ( عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً ) * يعنى : ( همانا نماز بر مؤمنان نوشته ايست معين و لازم - النساء : 103 ) آن حضرت فرمود : يعنى نوشته ايست واجب ، و منظور از موقوت وقت فوت آن نيست كه اگر از آن وقت مقرّر بگذرد فوت شود و نتوان تدارك آن كرد و اگر آن را بجا آورند به عوض نماز فايته قبول نباشد ، كه اگر چنين مىبود حتما ميبايست حضرت سليمان بن داود عليه السّلام هلاك ميشد چون در غير وقت فضيلت آن را بجا آورد ، ليكن چنين نيست بلكه هر گاه بيادش آيد آن را بجا مىآورد . مصنّف اين كتاب گويد : همانا نادانان اهل خلاف چنين مىپندارند كه سليمان عليه السّلام روزى مشغول سان ديدن و بازديد اسبان بود و چون سرگرم اين كار بود غافل ماند تا خورشيد فرو رفت يا باصطلاح آفتاب رخ در پوشيد و نماز او فوت شد پس دستور باز گردانيدن آن اسبها را داد و امر كرد آنها را پى كنند ( ساقهاى ايشان را قطع كنند ) و گردنشان را بزنند و جمله را بكشند و گفت : اين كار را بدان جهت كردم كه آنان مرا از ياد پروردگارم غافل ساختند . در حالى كه ماجرا بدين گونه كه آنان مىپندارند و قائلند نيست و شأن سليمان پيامبر خدا بسيار برتر از آنست كه دست بدين گونه اعمال بيالايد ، زيرا آن اسبان را گناهى نبوده است تا پى كرده شوند و گردنشان را بزنند چون اسبان خود خويشتن را به سليمان عرضه نكرده بودند و او را سرگرم نساخته بودند ، هر چند اگر خود هم عرضه داشته بودند نيز چون حيوان و غير
298
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 298