شرط نيست ، شبهه در بطلان آن نيست ، زيرا كه شكّى نيست كه امام بايد از اشرف قبايل باشد همچنان كه بعضى از اهل سنّت در بيان اشتراط قرشيت گفتهاند و شك هم نيست كه بنى هاشم اشرف قبايل قريشند ، پس بايد امام از بنى هاشم باشد ونيز مىگوييم كه امامت على بن ابى طالب و اهل بيت او به نصوص قطعيه جليّه وخفيّه ثابت شده همچنان كه ما ان شاءاللّه به بعضى از آن ها اشاره خواهيم نمود وايشان هاشمى بودند ودليلى كه اين مرد از براى عدم اشتراط آن گفته است ، بعد از اين ، عدم قطعيّت و ضعف آن ظاهر خواهد شد . * * * قال : و ديگر از مخالفان اماميه اند كه ايشان مىگويند شرط است علم او به جميع مسائل دين و اين اشتراط باطل است ، زيرا كه مسائل دين غير محصور است و در امامت ضرور نيست ، بلى اجتهاد شرط است كه در وقايع آن چه ضرورى باشد به علم خود استخراج تواند كرد - انتهى . اعتبار اين شرط در نزد شيعه به جهت آن است كه اجتهادى كه اهل سنّت به آن قايلند در نزد ايشان باطل است ، همچنان كه به حمداللّه بطلان آن را ثابت كرديم و به ادلّه قاطعه در نزد ايشان ثابت شده كه خدا را در هر قضيه از قضايا حكم معينى است و هيچ حكمى ومسألهاى نيست كه خدا ورسول آن را بيان نفرموده باشند ، همچنان كه آيات بسيار بر آن دلالت مىكند ، مثل قول خداى تعالى كه مىفرمايد : « لا رطب ولا يابس إلّا في كتاب مبين » [1] يعنى هيچ تر وخشكى نيست مگر آن كه در كتاب بيان شده و مثل : « و كل شىء فصّلناه تفصيلا » [2] يعنى هر