responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 92


با آن سه ديگر كه يكى از ايشان عبدالرحمان است ؟ وچگونه مرتبه عبدالرحمان بالاتر شد از على كه ملازم حق وباب مدينه علم پيغمبر بود وعمر خود اقرار كرد كه ايمان او بيشتر از ايمان جميع اهل زمين است ؟ وچگونه در صورتى كه رأى ايشان بر امامت هيچ يك قرار نگيرد به جهت اجتهاد يا به جهت ندانستن صلاح در ميان خود و خدا ، همه بايست كشته شوند ؟ و چه دليلى دلالت مىكند كه بايد جمعى از مسلمين خصوصاً اكابر صحابه سيدالمرسلين به اين جهت واجب القتل شوند ؟ هفتم آن كه اگر چه به حسب ظاهر حضرت مرتضى على ( عليه السّلام ) را داخل شورى كرد ، امّا تقسيم را به وجهى كرد و به نهجى حيله نمود كه البته خلافت به آن حضرت نرسد ، زيرا كه يقين بود كه طلحه با وجود قرابت با عثمان و آزردگى كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) از او داشت همچنان كه عمر اعتراف به آن نمود ، جانب اهل بيت را نمى گرفت وراضى به خلافت على نمى شد وسعدبن ابى وقاص كه از بنى زهره وبنى اميه بود جانب عبدالرحمان وعثمان را نمى گذاشت ، جانب على را بگيرد ، و اين دو نفر يعنى عثمان وعبدالرحمان بديهى وقطعى بود كه راضى به خلافت آن حضرت نمى شدند وزبير اگر با آن حضرت مىبود دو نفر مىبودند و اگر با ايشان مىبود حضرت تنها مىماند و در صورتى كه زبير وسعد هر دو هم با آن حضرت مىبودند ، البته عبدالرحمان وعثمان وطلحه با ايشان موافقت نمى كردند . لهذا بايست آن سه كشته شوند وبالجمله به نحوى حيله كرده بود كه در هيچ صورتى خلافت به آن حضرت منتقل نشود ، بلكه در صورت مذكوره اين بود كه على وتابعان او كشته شوند ، همچنان كه بر عقلا ظاهر ومحقق است ، زيرا كه اگر آن اعدادى كه امر به قتل آن ها نموده بود متحقق مىشد البته يكى از ايشان حضرت امير ( عليه السّلام ) مىبود .
وبالجمله شوراى عمر اصلاً دليل وحجّتى نداشت كه مبناى خلافت تواند شد

92

نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 92
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست