responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 72


كرد و مثل كعب بن عبيده و مالك اشتر و غير ايشان را كه همگى را زد و به كوه وصحرا اخراج نمود ، چنان كه در « تاريخ » اعثم و ساير كتب تواريخ ايشان نقل شده است .
سوم از آن چه دلالت بر فسق او مىكند آن است كه خمس كه مخصوص اهل بيت است وزكات وتصدقات و بيت المال كه اموال جميع مسلمين است به اولاد واقرباى خود بى حد ونهايت مىداد به نحوى كه جميع اصحاب از اين معنى به شورش آمده بودند و اين معنى را بسيارى از مشايخ اهل سنّت روايت كرده‌اند در موارد مختلفه ، از جمله به چهار كس كه چهار دختر داده بود ، چهارصد هزار دينار داد ، و از مال افريقيه صد هزار دينار - و به روايت كلينى وشهرستانى دويست هزار دينار و به روايت واقدى همه آن مال را و به روايت صاحب « لطايف المعارف » خمس آن مال را كه پانصد هزار درهم باشد - به مروان داد . و از جمله مال عظيمى از بصره آوردند همه را يك كاسه ميان اهل و اولاد خود قسمت كرد و شتر بسيارى از زكات آورند همه را به حارث بن حكم داد .
و ابن ابى الحديد در جزء نهم « شرح » روايت كرده از زهرى كه جوهرى از خزانه كسرى به نزد عمر آوردند كه چون آفتاب تابيدى مانند مشعل روشن شدى ، عمر به خازن بيت المال گفت : اين را در ميان مسلمين قسمت كن . خازن گفت : اين يك جوهر به همه مسلمين نمى توان قسمت كرد و كسى نيست كه تواند آن را خريد و قيمتش را داد . شايد سال ديگر حق تعالى فتحى به مسلمين عطا كند و كسى را اين قدر مقدرت به هم رسد كه تواند اين را خريد ، عمر گفت : پس اين را در بيت المال ضبط كن و آن جوهر بود تا عمر كشته شد ، عثمان آن را بر داشت و به دختران خود داد .
ونيز ابن ابى الحديد روايت كرده كه مردى به خدمت حضرت امير ( عليه السّلام ) عرض كرد كه از عثمان از براى من چيزى بگير ، حضرت فرمود : كه او حمال خطايا

72

نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 72
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست