responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 71


ابو ذر فوت شد ، دختر او جنازه او را بر سر راه گذاشت . ابن مسعود با جمعى كه از مكّه معاودت نموده بودند يا به مكّه مىرفتند به آنجا رسيدند چون ابن مسعود جنازه ابو ذر را ديد و احدى در دور او نيافت گفت : راست گفت رسول خدا ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) كه تو اى ابو ذر تنها زندگانى مىكنى و تنها از دنيا مىروى و تنها در قيامت محشور مىشوى ، بعد از آن با رفقايش بر او نماز كردند ودفنش نمودند وبازماندگانش را با خود بردند و چون به مدينه آمدند وعثمان بر آن قضيه مطلع شد او را چهل تازيانه زد .
دوم از براى آن كه مصحف او را طلبيدند او آن قدر بر او زد كه استخوانهاى پهلويش شكست و سه روز بعد از آن رحلت كرد .
ومخفى نماند كه اصل زدن عثمان ابن مسعود را بسيارى از مشايخ اهل سنّت روايت كرده‌اند ، مثل قاضى ابو بكر عبد اللّه بن محمّدبن طاهر صاحب كتاب « لطايف المعارف » ومحمّدشهرستانى صاحب « ملل ونحل » و صاحب « روضة الاحباب » وقوشجى وشارح مقاصد نيز آن را تسليم نموده‌اند واعتراف به آن كرده‌اند ، ليكن عذرى كه از قضيه ابو ذر وعمار گفته‌اند در اين جا نيز گفته‌اند و جواب آن عذر ناموجه معلوم شد ديگر احتياج به ذكر نيست .
و از جمله آن چه دلالت بر جور وجفا وظلم عثمان نسبت به ابن مسعود مىكند روايتى است كه ابن ابى الحديد در « شرح نهج البلاغه » روايت كرده است كه در وقت رحلت ابن مسعود ، عثمان بديدنش رفت و بعضى دلخوشى ها از او نمود . آخر گفت : مىخواهى وظيفه ات را كه قطع كرده‌ام از برايت مقرّر كنم ؟ گفت : تا محتاج بودم ندادى ، حال چه كار من مىآيد ، گفت : از خدا طلب مغفرت از جهت من بكن . گفت : از خدا مىخواهم كه حق مرا از تو بگيرد و وصيت كرد كه عثمان بر او نماز نكند .
ومخفى نماند كه عثمان با بسيارى ديگر از صلحاى صحابه اين نحو سلوك

71

نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 71
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست