داده باشد وحال اين كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) او را افضل صديقين گفته است وفرموده است صديق منحصر است به چند نفر : مؤمن آل فرعون ومؤمن آل يس و على بن ابى طالب واو افضل صديقين است . همچنان كه سيوطى در « جامع صغير » به چندين طريق روايت كرده است . وملاعلى قوشچى در « شرح تجريد » اعتراف كرده است كه عثمان ابو ذر را به تازيانه نيز زد ، و بعد از آن جواب گفته كه « چون خبر به عثمان رسيد كه ابو ذر در شام مذمت او را مىكند و در هر وقتى هم كه عثمان را مىديد اين آيه را بر او مىخواند كه : « يوم يحمى عليها في نارجهنم فتكوى بها جباههم وجنوبهم وظهورهم » [1] يعنى ياد آوريد روزى را كه دراهم ودنانيز سرخ كرده خواهد شد از آتش جهنم و به آن ها داغ كرده خواهد شد ، روها وپهلوها وپشتهاى ايشان و چون آيه در شأن كسى است كه دراهم ودنانيز را جمع كند وزكات آن را ندهد و چون عثمان دراهم ودنانير بيت المال كه صدقات وزكات مسلمين بود جمع مىكرد و به اهلش نمى داد ، لهذا ابو ذر هر وقت عثمان را مىديد اين آيه را بر او مىخواند كه در روز قيامت تو از اهل اين آيه خواهى بود و به اين جهت عثمان از او آزرده شد واو را تازيانه زد » و امام را مىرسد كه هركه بى ادبى كند او را تأديب كند و اگر چه آن تأديب منجر به هلاكت او شود ، و بعد از آن به او گفت يا زبان خود را نگه دار و اين سخنان را به ما مگو يا از مدينه بيرون شو . و ابو ذر اختيار بيرون رفتن را كرد و به ربذه رفت . و بر عقلا مخفى نيست كه از جوابى كه قوشجى گفته است فسق صريح عثمان مىرسد ، زيرا كه مثل ابو ذر شخصى كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) او را راست گوترين هركه بر روى زمين است گفته باشد بدون جهت وسبب اين قبيل سخنان را درباره بى تقصيرى نمى گويد ، پس يقين است كه بر او معلوم شده بود كه عثمان مرتكب