responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 62


خود به چند چيز اكتفا مىكنيم :
اول آن كه حَكَم ابن ابى العاص و پسرش مروان را كه طريد رسول اللَّه ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) بودند يعنى رانده شده و اخراج كرده آن حضرت بودند از مدينه ، داخل مدينه كرد وانواع محبت به ايشان نمود و اين قضيه در ميان شيعه وسنى مشهور و در بسيارى از كتب فر يقين مسطور است وواقدى كه از مشاهير سنّيان است به چندين طريق روايت كرده است كه چون حكم علانيه اظهار عداوت پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) مىكرد و زبان به مذمت و عيب جويى وسبّ آن حضرت گشوده بود تا حدى كه راه رفتن آن حضرت را عيب مىكرد ، حضرت او را از مدينه بيرون كرد وفرمود هرگز هيچ كس با او در يك شهر ساكن نشود وعثمان از جهت خويشى كه با او داشت التماس او كرد حضرت قبول نفرمود و در زمان خلافت ابو بكر وعمر هم از ايشان التماس كرد كه او را داخل مدينه كنند ، قبول نكردند و با او تندى ودرشتى نمودند وعمر گفت : اى عثمان رسول اللّه او را اخراج مىكند و تو مىگويى من او را داخل كنم و الله كه اگر من چنين كنم مردم مرا ملامت كنند وخواهند گفت كه عمر مخالفت پيغمبر كرد و چون زمان خلافت عثمان شد او را و پسرش مروان را داخل مدينه كرد و روز اول صد هزار دينار از غنايم افريقيه به مروان داد واو را وزير و صاحب رأى خود نمود و روز ديگر صدهزار دينار به حكم داد و ابواب تعظيم واكرام بر ايشان گشاد و حضرت امير ( عليه السّلام ) وطلحه وزبير وسعد وعبدالرحمن وعمار ياسر در آن خصوص با او منازعه نمودند وگفتند اى عثمان از خدا و از اسلام و از روز قيامت بترس و كسى را كه پيغمبر اخراج كرده تو او را داخل مكن واو قبول نكرد وعذرهاى ناموجه گفت ، تا آخر جناب اميرالمؤمنين ( عليه السّلام ) غضبناك شد وفرمود اى عثمان به خدا قسم كه اگر سالم بمانى از اين بدتر هم خواهى كرد و آخر به جزاى خودخواهى رسيد .
و شبهه نيست كه عثمان در اين قضيه مخالفت صريح با پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) كرد ، زيرا

62

نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 62
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست