responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 157


بنى مخزوم كه روءساى قريشند واو را لشكر وسپاهى نبود و تنها پيش انصار رفت در آن روز و به دليل آن كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود كه : ائمه ( عليهم السّلام ) از قريش باشند انصار را الزام كرده از ايشان بيعت گرفت . اگر نصّ جلىّ مىبود البته انصار كه لشگر اسلام ، ايشان بودند آن را مىدانستند چه شيعه مىگويند كه حضرت پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) در غديرخم هنگام معاودت از حجة الوداع تمام عرب را جمع كرده بود ، بر منبر رفت و حضرت مرتضى على ( عليه السّلام ) را با خود به منبر برد واو را خليفه خود ساخت ومردمان را به بيعت او در آورد و در غديرخم تمامى قبايل عرب جمع بودند و از آن جا متفرق شدند به اطراف ومهاجر وانصار تمام با آن حضرت بودند و چون به مدينه رسيد بعد از دو ماه وفات كرد وهم شيعه مىگويند كه در سقيفه بنى ساعده كه انصار در روز وفات پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) در آن جا جمع شدند و مىخواستند كه با رئيس خود سعدبن عباده كه بزرگ خزرج بود بيعت كنند ، ابو بكر وعمر رفتند وگفتند پيغمبر فرموده : « الأئمّة من قريش » وهمگى قول او را شنيدند ، همچنان كه مذكور شد اكنون گوييم در غدير خم البته انصار حاضر بودند ، زيرا كه ايشان لشگر اسلام بودند ومدار امر خلافت وپادشاهى بر ايشان بود . پس يقين ايشان بايست آن نصّ را شنيده باشند بلكه البته در غدير در حضور حضرت رسالت پناه با حضرت مرتضى على ( عليه السّلام ) بايست بيعت كرده باشند ، پس چرا با وجود آن كه روزگار بسيار از ميان نرفته بود ، ايشان نكث بيعت على ( عليه السّلام ) مىكردند كه با رئيس خود بيعت كنند ، همه كس را معلوم است كه انصار از آن قبيله نبودند كه عهد وبيعت كرده باشند و دو ماه تمام نگذشته باطل كنند و اگر فرض كنيم كه ايشان نكث بيعت كردند ، جهت دفع بيعت ابو بكر مىتوانستند گفت كه با تو بيعت نمى كنيم ، زيرا كه به حكم پيغمبر با على بيعت كرده‌ايم و تو هم بيعت كرده‌اى چرا مىگفتند : « منّا امير ومنكم امير » يعنى از ما اميرى باشد و از شما كه مهاجريد اميرى باشد و چون شيعه با

157

نام کتاب : شهاب ثاقب ( فارسي ) نویسنده : ملا محمد مهدي النراقي    جلد : 1  صفحه : 157
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست