« لايزال امرالدّين ماضياً ما وليّهم اثنى عشر خليفة كلّهم من قريش » و در بعضى از اين طرق به اين نحو است كه : « إنّ هذا الامر لاينقضى حتّى يمضى فيهم اثنى عشر خليفة كلّهم من قريش » و در بعضى به اين نحو است كه : « لن يزال هذاالدّين قائماً إلى أن يمضى فيهم اثنى عشر خليفة كلّهم من قريش » و در بعضى طرق بدل « الدّين » و « الامر » لفظ « الاسلام » وارد شده . و حاصل معنى اين قسم از اخبار آن است كه دين اسلام منقضى و تمام نخواهد شد تا اين كه دوازده خليفه كه همه ايشان از قريش باشند بر اهل اسلام بگذرند و بر ايشان والى و امام شوند . ومخفى نيست كه اين اخبار ونصوص ، صريحهاند بر امامت دوازده امام كه شيعه اماميه ايدهم اللّه قائل به امامت ايشان اند ، زيرا كه به غير اين دوازده امام ديگر دوازده خليفه كه از قريش باشند متصوّر نيست و به غير اين دوازده خليفه ديگر دوازده نفرى نيست كه احدى از اهل اسلام قائل به خلافت ايشان باشد . وبالجمله دلالت اين اخبار بر خلافت همه ائمه اثنى عشر صلوات اللّه عليهم وبطلان خلافت ديگران در نهايت ظهور است ، زيرا كه هيچ فرقه از فرق اسلام قائل به خلافت اين عدد از خلفاء يعنى عدد دوازده خصوصاً كه همه از قريش باشند وخلافت ايشان مستمر باشد ، مادامى كه اسلام باقى است ، نيستند مگر فرقه اثناعشريه . پس به اين احاديث حقيّت مذهب اثنى عشريه ثابت ومبرهن مىشود و ساير مذاهب ديگر باطل مىشود و اهل سنّت چون اين اخبار را نتوانستهاند انكار كرد مضطرّ و ناچار شدهاند وگفتهاند كه خلفاى اثنى عشر عبارتند از : چهار خليفه و امام حسن و هفت نفر ديگر از بنى اميه ، و بعضى ديگر گفتهاند كه مراد چهار خليفه است و امام حسن و عبد اللّه بن زبير وعمربن عبدالعزيز و پنج نفر ديگر از