حيّاً علىّ فى الدنيا عوض منّى بعدى علىّ كجلدى علىّ كلحمى علىّ كدمى في عروقى علىّ اخى ووصييى في اهلى وخليفتى في قومى ومنجز عداتى و قاضى دينى » يعنى زمين از من خالى نيست مادامى كه على در دنيا است على در دنيا بعد از من عوض من است ، على مثل پوست من است ، على مثل گوشت من است ، على مثل خون من است در رگهاى من ، على برادر ووصىّ من است در اهل بيت من وخليفه من است در قوم من ووفاكننده وعده هاى من واداكننده دين هاى من است . نصّ دوازدهم محمّدبن مؤمن شيرازى در « رساله اعتقاد » روايت كرده است كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود كه : « ان وصييى وخليفتى و خير من اتركه بعدى و ينجز موعدى و يقضى دينى على بن ابى طالب ( عليه السّلام ) » يعنى به درستى كه وصى وخليفه من وبهترين كسى كه من بعد از خود او را مىگذارم كه وعده هاى مرا وفا كند ودين مرا ادا كند على بن ابى طالب ( عليه السّلام ) است . نصّ سيزدهم حافظ محمّدبن مؤمن شيرازى از دوازده تفسير خودشان روايت كرده ضخربن حارث به خدمت حضرت رسول آمده ، عرض كرد كه بعد از وفات تو امارت مسلمين و جاى تو با كه خواهد بود ؟ فرمود : با كسى كه نسبت او با من مثل نسبت هارون است به موسى ، پس در آن وقت نازل شد كه : « عمّ يتسآءَلون عن النباء العظيم الذى هم فيه مختلفون كلاّ سيعلمون ثم كلا سيعلمون » [1] يعنى اهل مكّه سؤال مىكنند تو را از خبر عظيمى كه ولايت وخلافت على بن ابى طالب ( عليه السّلام ) است وايشان در آن اختلاف كردهاند ، بعضى تصديق خلافت وولايت او را مىكنند و بعضى نمى كنند زود باشد كه بدانند كه خلافت او بعد از تو حق است وخواهند دانست ولايت وخلافت او را در وقتى كه در قبر از ايشان سؤال خواهند كرد ، پس فرمود : در مشرق و مغرب وبرّ وبحر نمى ميرد ، مگر آن كه منكر و نكير از او سؤال مىكنند كه : « من ربّك ومادينك و من نبيّك و من