طايفه مجوس كه اين اختلال را در دين اسلام به هم رسانيدند هشام ابن الحكم وهشام ابن سالم و مؤمن الطاق بود كه از اصحاب حضرت صادق ( عليه السّلام ) بودند ، پس بنابر قول او بايد اين دين در عصر حضرت صادق ( عليه السّلام ) به هم رسيده باشد . پس نظر به آن چه ذهبى نقل كرده كه اين مذهب در عصر على بن ابى طالب ( عليه السّلام ) بوده [1] بطلان اين سخن سخيف ظاهر مىشود و از آن چه در پيش مذكور شد كه على ابن ابى طالب ( عليه السّلام ) امامت را حق خود مىدانست وامامت سه خليفه را باطل مىدانست وايشان را ظالم وغاصب مىدانست نيز معلوم مىشود كه مذهب تشيّع منسوب به آن حضرت و اولاد طاهرين اوست ، زيرا كه شيعه كسى است كه بعد از پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) بلافاصله على ( عليه السّلام ) را خليفه بداند وخلافت آن سه خليفه را باطل بداند و بعضى ديگر از كلمات آن حضرت كه دلالت بر اين معنى دارد و اهل سنّت آن را نقل كردهاند ، بعد از اين ان شاءاللّه مذكور خواهد شد . * * * قال : و ما در اين مقام مىخواهيم محاكمه كنيم ميان اهل سنّت و جماعت شيعه چنان چه احدى از طرفين اگر از محاكمه ما سرپيچيد ، عقلاء ايشان را به سفه نسبت كنند ، پس ما مىگوييم : اگر چنان چه نصّ جلىّ از فرموده خدا يا حديث پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) وارد شده كه او فرموده باشد كه بعد از من خليفه در امامت كبرى ورياست عظمى على بن ابى طالب ( عليه السّلام ) است و چنان چه شيعه دعوى مىكنند آن عهد را از مردم گرفته باشد و بر على نصّ كرده باشد و مع ذلك بعد از وفات حضرت پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) بر آن نص التفات نكرده و آن را معتدّبه نشناخته مهجور ساخته بر خلاف نصّ جلىّ آن