و احاديثى كه از ايشان روايت شده و در كتب معتبره ضبط كردهاند كه حال در ميان شيعه اماميه متداول است به اضعاف مضاعف از صحاح اهل سنّت بيشتر است اصول اربعمائه كه چهارصد كتاب بود كه از اخبار ايشان جمع شده بود در ميان طوايف شيعه در اعصار وامصار معروف و مشهور بود و در اعصار متاخره بعضى از آن از ميان رفت واكثر را اجله مشايخ ما مثل كلينى وصدوق وشيخ طوسى و ديگران جمع نمودند وروات اصحاب ائمه ( عليهم السّلام ) كه بى واسطه از ايشان روايت كردهاند از چند هزار متجاوزند و به اضعاف مضاعف از روات اهل سنّت بيشترند همچنان كه در كتب رجال عدول مشايخ ما مثل مفيد وشيخ طوسى ونجاشى و ابن غضايرى وكشّى و ابن داود وعلّامه و غير ايشان مسطور ومضبوط است و از عصر على ابن ابى طالب ( عليه السّلام ) تا اين زمان در هر وقتى از اوقات مجتهدين وفضلاء فرقه ناجيه ايدهم اللّه از علماء هيچ فرقه كمتر نبود همچنان كه بر عارف كتب سير و تواريخ وواقف بر كتب اخبار و احاديث مخفى نيست مجملاً اين همه كتب اخبار و احاديث غير متناهيه كه مشايخ ما به اسانيد متصله معنعنه از مفسرين وثقاتى كه اسماء ايشان در كتب رجال مضبوط است ومسند به ائمه اثنى عشر صلوات اللّه عليهم نمودهاند نمى تواند شد كذب باشد و هيچ بى خبر بى شعورى تجويز كذب آن را نمى كند ، چه جاى كسى كه خبير وباشعور باشد وكم حديثى است از اين همه احاديث كه دلالت بر امامت ايشان و استناد اين مذهب به ايشان نداشته باشد ، زيرا كه بسيار از اين اخبار در خصوص امامت ايشان نصوصى است كه از امام سابق به امام لاحق شده وبسيارى در باب بطلان مذهب مخالفين وطعن بر ايشان است و بعضى در اصول عقايد ايشان است كه بسيارى از آن مخالف عقايد سنّيان است وپارهاى در فروغ فقه است كه به عنوان جزم فرودهاند كه : حكم خدا است و بر سبيل رأى و اجتهاد نيست ، بلكه حكم واقعى خداست كه در نزد ايشان مخزون است وبرخى در