خواهد شد . وامّا آنچه ذكر كرده است كه مذهب اماميه را مجوس پيدا كردهاند و از مخترعات ايشان است به تفصيلى كه از شهرستانى نقل كرده است بايد خنده كنندگان بر او خنده كنند ، نمى دانم اين مسكين بى خبر را اعتقاد آن است كه اين مذهبى را كه مجوس پيدا كردند اهل بيت كه ائمه شيعهاند مانند امام محمّدباقر و امام جعفر صادق و حضرت كاظم و امام رضا و غير ايشان ( عليهم السّلام ) هم بر اين مذهب بودند و جماعت مجوس ايشان را هم ياد دادند وگمراه كردند ، يا نه ؟ پس اگر اعتقاد او تقدير اول باشد ، مىگوييم واى بر او پس واى بر او كه اهل رسالت وخانواده وحى وكرامت را نسبت گمراهى دهد وحال اين كه احدى از اهل سنّت ايشان را بر بطلان نمى داند ، بلكه در ميان اهل سنّت مجمع عليه است كه دوازده امام كه شيعه ايشان را امام خود مىدانند كه اول ايشان على بن ابى طالب و آخر ايشان صاحب الزمان ( عليه السّلام ) است ، بر حق بودهاند و از فرقه ناجيهاند . و اگر اعتقاد او تقدير دوم باشد ، يعنى غرض او اين باشد كه اين مذهب را اين طايفه مجوس از پيش خود اختراع كردند و نسبت به اين ائمه دادند وايشان خبر از اين معنى نداشتند تا خبر شدند انكار نمودند وايشان خود بر مذهب اهل سنّت و جماعت بودند وخلفاء ثلاثه را ائمه به حق مىدانستند مىگوييم بطلان اين بر هر ذى شعورى ظاهر است ، زيرا كه اين انكار امور متواتره قطعيه است كه منكر او مكابر است ، زيرا كه نقل معتقدات ومذهب ائمه ما ( عليهم السّلام ) در فروع فقه و نقل احاديث و آداب وكيفيت عبادات به نحوى از ايشان متواتر نيست كه احدى از طوايف عالم تواند انكار آن را نمود . در عصر هر يك از ائمه جمع كثير وجم غفير از معارف اصحاب مىبودند كه احكام و مسائل از امام آن عصر اخذ مىنمودند و به شيعيان مىرسانيدند