« بغيه الطالبين » آورده است و گفته است كه اين حديث از جمله احاديثى است كه صحيح است به شروطى كه بخارى ومسلم در صحت حديث اعتبار كردهاند ومع ذلك آن را نقل نكردهاند و آن اين است كه حضرت امير ( عليه السّلام ) فرمودند : « أنّا الصّديق الاكبر صلّيت قبل النّاس سبع سنين لايقولها بعدى إلّا كاذب » يعنى من صديق اكبرم نماز گزاردم ، پيش از آن كه ديگرى نماز كند به هفت سال و اين كلام را غير از من هركه بگويد ، دروغ گو است . حديث هيجدهم حديثى است كه فاضل مذكور در كتاب مذكور به نحو مسطور روايت كرده است كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود : « علىّ أوّل من أسلم » يعنى على اول كسى است كه اسلام آورده است . و اين معنى در اكثر كتب معتبره ايشان مروى است وگويا احدى تشكيك در اين نداشته باشد كه اول كسى كه ايمان آورده به پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) ، آن حضرت ( عليه السّلام ) بوده است . حديث نوزدهم حديثى است كه باز فاضل مذكور در كتاب مسطور به نحو مزبور روايت نموده كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود كه : « على سيّد العرب » يعنى على آقاى همه عرب است . حديث بيستم حديثى است كه باز فاصل مذكور در كتاب مزبور به نحو مسطور روايت كرده كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود : « أوحى إلىّ ثلاث في علىّ انّه سيّدالمرسلين و إمام المتّقين وقائد الغرّ المحجّلين » يعنى در باب على سه امر به من وحى شده است ، اول آن كه آقاى مسلمين است ، دوم آن كه امام جميع متّقيان است ، سوم آن كه پيشواى پيشانى و دست و پا سفيدان است . يعنى مقتداى جماعت وضوسازندگان است . ودلالت اين احاديث بر افضليّت آن حضرت در نهايت ظهور است ، زيرا كه اختصاص آن حضرت به صديق اكبر بودن و قبل از همه اصحاب ايمان آوردن