هاشم و غير ايشان از اجله وعظماء صحابه كه مذكور شد اگرچه اول بيعت نكردند امّا آخر بيعت كردند ، پس بعضى گفتهاند كه بعد از شش ماه بيعت كردند و بعضى گفتهاند بعد از سه ماه بيعت كردند ، و بعضى گفتهاند بعد از چهل روز بيعت كردند . و بر ايشان وارد مىآيد . امّا اولاً آن كه پيش از داخل شدن ايشان در بيعت شبهه نبود كه خلافت ابو بكر بى صورت بود ، زيرا كه هنوز اجماع منعقد نشده بود . پس ابو بكر به چه سبب متوجه خلافت شد ، پس در اين مدت خلافت او باطل و فعل او بى صورت بود ، و ارتكاب او به امر خلافت بدون متمسّك اعظم فسوق بود . وامّا ثانياً آن كه جميع اكابر علماى سنّيان تصريح كردهاند كه : بيعت ايشان بعد از مدت مذكوره از راه جبر واكراه بود ، نه از روى رضا ورغبت . از آن جمله بخارى در « صحيح » خود ومسلم در « صحيح » خود هر دو به اين عبارت گفتهاند كه : « إنّ بنى هاشم كافّة كانوا تبعاً لعلى بن ابى طالب ومجتمعين على استحقاق تقدّمه عليهم و أنّه ما بايع اَبابكر أحد منهم حتى اظطرّ علىّ على البيعة كرهاً او لعدم النّاصر » يعنى به درستى كه جميع بنى هاشم تابع وپيرو على ابن ابى طالب بودند ومتّفق بودند بر اين كه او مستحق خلافت است و بايد پيشواى همگى باشد و احدى از ايشان بيعت با ابو بكر نكرد تا على مضطر به بيعت شد ، با اكراه يا به جهت نيافتن ناصر . و از آن جمله حميدى وبلادرى از عايشه روايت كردهاند كه فاطمه شش ماه بعد از پدر بزرگوار خود زنده بود و تا او در حيات بود ، مردم رويى به جانب