منكر خلافت ابو بكر مخالفت اجماع كرده است ومخالف اجماع كافر است . اين است اعتقاد حق صريح و صحيح كه عامه اهل سنّت و جماعت بر آن رفتهاند - انتهى - . مخفى نيست كه دليل سنّيان بر خلافت ابو بكر منحصر است به آن چه اين مرد نقل كرده است ، يعنى تمسّك به بيعت صحابه و اجماع ايشان بر خلافت ابو بكر ، و اين دليل باطل است به چند وجه : اول آن كه اجماع در نزد اماميه در وقتى حجّت است كه معصوم داخل آن باشد و چنان چه معصوم داخل آن نباشد ، حجّت نيست همچنان كه در كتب اصول مبرهن شده و ادلهاى كه اهل سنّت از براى اثبات اجماع من حيث انّه اجماع نقل كردهاند ، همه را به ادله باهره رد نمودهاند . دوم آن كه سنّيان كه قائل به حجيّت اجماع اند با قطع نظر از دخول معصوم ، اختلاف كرده اند كه آيا اجماع ممكن است يا نه و بر تقدير امكان ، خلاف كردهاند كه آيا اجماعى در عالم واقع شده است يا نه ؟ و بر تقدير وقوع ، اختلاف كردهاند كه هرگاه ثبوتش به حدّ تواتر نرسد ، آيا حجّت است يا نه ؟ پس اثبات حجيّت اجماع موقوف است بر اثبات اين همه شروط ، و اثبات هر يك در نهايت صعوبت و اشكال است همچنان كه بر مطلعين علم اصول مخفى نيست . سوم آن كه اصولييّن اهل سنّت تصريح كردهاند كه هر اجماعى بايد مستندى داشته باشد ، و شبهه نيست كه اجماع بر خلافت ابو بكر مستندى ندارد و اگر مىداشت احدى از ايشان نقل كرده بود و نمى تواند شد كه همچنين امر عامّ البلوى كه اعظم اركان اسلام است مستندى از قول خدا ورسول داشته وصحابه به جهت آن اتفاق بر آن امر كنند و آن مستند بالكليّه مفقود شود كه هيچ يك از ايشان و غير ايشان از تابعين ومصنفين كتب اخبار ، آن را نقل نكنند . چهارم آن كه اجماعى كه در نزد ايشان حجّت است ، اجماع جميع اهل حلّ و عقد است