سخنان واهيه در جواب گفته كه به صاحبان افهام مستقيمه لايق نيست كه آن ها را در تصنيفات نقل كنند . * * * قال : اعتقاد بايد كرد كه خليفه به حق يعنى مستجمع صفات [ و ] جميع شرايط خلافت و امام به صدق وراستى يعنى بيعت كرده شده با او بعد از حضرت پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) ابو بكر صديق است ، پس ذكر شمايل و نسبت ( نسب ) وتاريخ تولد ووفات او را ذكر كرده است كه نقل آن [ به ] كار كسى نمى آيد و بعد از آن گفته است كه دليل بر حقّيت خلافت او اجماع امّت است بر خلافت او و اين اجماع به تواتر ثابت شده ، زيرا كه به تواتر به ما رسيده كه بعد از رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) جمهور صحابه از مهاجرين وانصار خاصه علماء وفضلاء ايشان وخداوندان حلّ و عقد از هر قبيله با او بيعت كردند و بى شك آن چه قرن اول كه خيرالقرون است اتفاق كنند ، جز حق نباشد ، زيرا كه رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) گفته است كه : امّت من بر ضلالت جمع نشوند « لن يجتمع امّتى على الضلالة » ومعظم واقعه ونخستين حكمى كه بعد از رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) ، صحابه بر آن اجماع كردند خلافت ابو بكر بود . اين است دليل قطعى بر حقّيت خلافت ابو بكر . و علماء نصى خفى كه در باب خلافت ابو بكر از قرآن وحديث اخراج مىكنند ، از بهر توكيد حجّت و از براى تكثير ادله تقرير مىكنند ، و اگر نه با وجود اجماع حاجت به دليل ديگر نيست و اجماع نصّى است قطعى و بعضى از علماء بر آنند كه به مقتضاى آيه مخالف اجماع كافر است و در فتاوى علماء ماوراءالنهر يافت شده كه نماز در عقب كسى كه انكار خلافت ابو بكر كند ، روا نيست با آن كه نماز در عقب فاسق در شرع روا است و اين بنابر آن است كه