حديث مىساختند و او روايت مىكرد . فلاس گفت : كذّاب است . ابو حاتم و دار قطنى گفتند : متروك است . ( يب ) : جوزجانى گفت : كذّاب است . ( ت ) گفت : ضعيف و ذاهب الحديث است .
م 4 - عطاء بن ابو مسلم خراسانى : ( خ ) وى را در الضعفاء آورده و از سعيد بن مسيّب نقل كرده كه او را تكذيب نمود و گفت : هر آنچه كه از من حديث روايت كرده ، به دروغ به من نسبت داده است . ( ن ) : ( خ ) گفت : كسى غير از او نمىشناسم كه مستحق ترك باشد و مالك از او روايت كند . من مىگويم : در التقريب آمده : روايات زيادى را به غلط آورده و به طور مرسل نقل و نيز تدليس مىكند .
خ د س - عطاء ابو الحسن سوائى : ( يب ) : غير از شيبانى ، كسى را نديدم كه از وى روايت كند و در جرح و تعديل وى نزد علماى رجال چيزى نيافتم . روايت وى از ابن عباس از نظر عالمان قطعى نيست . به خط ذهبى ديدم كه نوشته : ناشناخته است .
د س ت - عطاء عامرى طائفى ( پدر يعلى ) : ( ن ) : به واسطهء پسرش شناخته مىشود . ( يب ) :
ابن قطان گفت : مجهول است و كسى جز پسرش از وى روايت نكرده است .
ع - عكرمه بربرى ( آزاد شدهء ابن عباس ) : ابن مسيّب و ابن عمرو يحيى بن سعيد وى را تكذيب كرده‌اند . نزد ايوب گفته شد كه نماز را نيكو ادا نمىكند . ايوب گفت : آيا نماز مىخواند ؟ از مطرف منقول است كه مالك كراهت داشت نام وى را بر زبان آورد . احمد گفت : با صفريه هم عقيده است . عطاء بن ابى رياح گفت : اباضى مذهب بود . مصعب زبيرى گفت : هم عقيده خوارج است . يحيى بن ابى بكير گفت : خوارج مغرب پيرو او بودند . ( ن ) : محمد بن سيرين گفت : كذّاب است . حماد بن زيد ، در آخرين لحظات عمرش گفت : براى شما حديثى نقل مىكنم كه ابدا آن را نگفته‌ام . كراهت دارم از اينكه خداوند را در حالى ملاقات كنم كه آن را نگفته باشم . شنيدم ايوب ، از عكرمه حديث مىكند و مىگويد : خداوند آيات متشابه را براى اين نازل كرده كه بوسيله آن مردم را گمراه كند ! ( يب ) : ابن ابى ذؤيب گفت : غير موثق است . شافعى گويد : مالك گفت : كسى را نمىشناسم كه حديثش را قبول داشته باشد . ابن معين گفت : پيرو مذهب صفريه ( گروهى از خوارج ) بود . يزيد بن زياد گفت : بر على بن عبد الله بن عباس وارد شدم ، عكرمه را ديدم كه به در باغ بسته شده است . گفتم : جرمش چيست ؟ پاسخ داد : او بر پدرم دروغ مىبندد . مانند اين مطلب را در ( ن ) از عبد الله بن حارث نقل كرده است . از اين قبيل مطالب در شرح حال وى فراوان آورده‌اند . من مىگويم : شگفت از بخارى كه از اين

53