نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 503
پس شايسته است كه آدم عاقل با خود بينديشد كه آيا جايز است كه به پيامبرش نسبت بت پرستى دهد و بگويد كه بر بتان قربانى كرده ، از آن مىخورد و زيد بن عمرو بن نفيل از رسول خدا ( ص ) نسبت به خدا آگاهتر و در رعايت جانب خداوند متعال از پيامبر ( ص ) دقت و حفظ كاملترى داشت ؟ ! پناه بر خدا از اين اعتقادات فاسد . فضل مىگويد : يكى از شگفتيهايى كه مىتوان بر ترك امانت اين مرد و عدم اعتماد و وثوق بر نقل وى ، بدان استدلال كرد ، روايت همين حديث است . وى قسمتى از حديث را آورده تا بر مطلوب خود كه ايراد بر روايت صحاح است ، استدلال كند و حديث را بطور كامل نياورده است . ادامهء حديث اين است : چون زيد بن عمرو بن نفيل آن سخن را گفت ، رسول خدا ( ص ) گفت : من هم از قربانى آنها و چيزى كه نام خدا بر آن برده نشده ، نمىخورم . پس با هم آن غذا را خوردند . اين مرد تتمهء حديث را نياورد تا بتواند بر روايت ايراد وارد كند . از خداوند ، عصمت از تعصب را كه بد چيزى است ، مسئلت داريم . من مىگويم : ما به صحيح بخارى مراجعه كرديم و آن را در ابواب « مناقب » و در باب « ما ذبح على النصب و الاصنام » از كتاب « الذبائح » يافتيم و اثرى از اين تتمه نديديم . احمد آن را در مسند [1] خود آورده ولى اضافه خصم را نياورده است . اين اولين كلمه اى نيست كه وى اضافه كرده ، بلكه در باب سهو هم از اين دستكاريها داشت و در آينده هم امثال آن خواهد آمد . جاى تعجب ندارد . زيرا اين سنّت آنان در بيشتر روايات و در اصل همين حديث است . ليكن شگفتى من از رعد و برقى است كه به پا كرده و از خداوند ، عصمت از تعصب را مسئلت مىكند و بر مصنّف عدم امانت نسبت مىدهد . گويا با آن مىخواهد از قومش دعوت كند كه اين تتمه را اضافه كنند .