نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 500
جهاز كردم تا به شام بروم . پس حركت كردم و منزل به منزل رفتم تا اينكه به شام رسيدم و شتر ، جهاز ، پلاس و بارش را فروختم . [1] اى كاش مىدانستم اين چه عبادتى است و چه اقبالى به سوى خداوند متعال ؛ اين همه آرزوها و وسوسههاى شيطانى ؟ ! در كنز العمال پس از اين حديث ، آورده : عمر نماز عشا را براى مردم اقامه كرد ولى چيزى قرائت نكرد . عذر آورد كه مرتكب سهو شدم . در اثناى نماز شترى را از شام جهاز كردم تا به مدينه رسيدم . سپس دستور داد كه مؤذن اذان و اقامه گفت . برگشت و نماز عشا را براى مردم اعاده كرد . اين از جهل ناشى است چه نسيان قرائت ، موجب اعادهء نماز نمىشود . روايات و اخبار فراوان ديگرى هم در مورد سهو و اعراض بزرگان خود از نماز آوردهاند تا آنجا كه بخارى در باب « يفكر الرجل الشيىء فى الصلاة » از عمر آورده كه گفت : من سپاهم را در حال نماز آماده و تجهيز مىكنم . اينكه گفت : « با آن نسيان ، جواز وقوع فعل مربوط به نماز ، در اثناى نماز را تشريع كرده است . » مگر رفتن به سوى آن چوب هم مربوط به نماز است ، همينطور است داخل شدن در حجره و خروج از آن - آنگونه كه در حديث مسلم آمده است - بلكه بر عكس ، دخول و خروج از حجره مستلزم انحراف از قبله است و لو اينكه به سمت مغرب يا مشرق بوده باشد . زيرا خانهء پيامبر ( ص ) در سمت راست مسجد بود و چنين انحرافى ، اگر چه سهوا انجام شود ، نماز را باطل مىكند . گذشته از اين ، همانطور كه سيد سعيد - ره - از كتاب نيابيع و شرح آن نقل كرده ، اين افعال عرفا كثير بوده و فعل كثير از نظر جمهور اهل سنت مبطل نماز است . همچنين از اين دو كتاب نقل كرده كه برداشتن سه قدم پى در پى فعل كثير مىباشد . به علاوه آنگونه كه بخارى در اواخر كتاب « الاذان » در باب « مكث الامام فى مصلاه بعد الصلاة » ، آورده ، پيامبر ( ص ) عادت داشت كه بعد از نماز مدتى مكث مىكرد تا زنان بروند و داخل خانههاى خود شوند و اين موجب فاصلهء بسيار زياد