نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 489
نمىدانم چگونه از نوح در دعايى كه كرد ، گناهى متصور است . در حالى كه او دعا كرد كه خداوند كافران را به جهت آنكه جز فرزند كافر و فاجر نمىزايند ، نابود كند . و دعوى اينكه گناه نوح اين بود كه به دروغ چنين نسبتى به آنان داد ، باطل است . زيرا اگر عدم اضلال آنان و اينكه فرزند مؤمن به دنيا مىآورند ، را بپذيريم ، باز اگر چنين نسبتى به اشتباه به آنان داده شده ، گناه نيست و اگر عمدا بوده دو گناه است : يكى دروغ و ديگرى دعاى بر چيزى كه مستحق آن نيستند و نه يك گناه ، آنگونه كه از اخبار آنان به دست مىآيد . چند مطلب غير قابل پذيرش از نظر عقل : 1 - اعراض مردم مسلمان از طلب شفاعت از پيامبر خود ، در حالى كه اعتقاد دارند كه وى سرور پيامبران است و عدول پيامبران غير از عيسى از پيامبر اسلام و حال اينكه آنان مىدانند كه پيامبر اسلام از آنان به شفاعت سزاوارتر است . 2 - مخاطبهء مردم با هم و رايزنى با يكديگر و حال اينكه در حالت شدّت و سختى بسر مىبرند و خورشيد سوزان هم به آنان نزديك شده است . خداوند مىفرمايد : * ( « يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَتَرَى النَّاسَ سُكارى وَما هُمْ بِسُكارى وَلكِنَّ عَذابَ الله شَدِيدٌ . » ) * [1] همچنين در دو روايت انس ، به رسول اكرم ( ص ) نسبت داده كه خدا رؤيت مىشود و حال اينكه بطلان رؤيت خدا را پيش از اين ديديد . همچنين در حديث انس كه در كتاب « التوحيد » آمده ، به پيامبر ( ص ) نسبت داده كه گفت : خداوند در خانه اش از من اجازه ورود خواست . در اينجا براى خدا مكان اثبات كرده كه موجب امكان است . بدان كه ما عقيده داريم كه ابراهيم ( ع ) اصلا دروغ نگفت حتى آنجا كه گفت : * ( « بَلْ فَعَلَه كَبِيرُهُمْ » ) * [2] ، يا از اين جهت كه از باب اخبار حقيقى نيست بلكه از باب سرزنش و الزام آنان بر بطلان مذهبشان و پرستش چيزى كه حتى نمىتواند براى خودش جلب منفعت و يا از خود دفع مضرت كند ، چنانكه بر اين مطلب اين آيه مباركه گواهى مىدهد كه : * ( « فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ » ) * [3] يا از اين جهت كه آن خير را به * ( « إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ » ) * مشروط كرده ، چنين گفته است . زيرا دلالت دارد كه خبر دادن ابراهيم بدان مقيد است ، البته بنابر اينكه شرط * ( « بَلْ فَعَلَه كَبِيرُهُمْ » ) * باشد . امّا بحث در اين است كه احاديث اينان بر كذب حقيقى از