يعنى قصاص در همه چيز جايز است حتى كه در هتك حرمت شهر پس ترك حرمت شما اينماه را بدل است از ترك حرمت ايشان در آن ماه اين احتجاج است بر جواز مقاتله با كفار در شهر حرام كه ذو القعدة و ذو الحجه و محرم و رجب است حاصل معنى اينكه هر حرمتى كه واجبست ملاحظه كردن بر آن قصاص در آن جارى مىشود مانند قتل شخصى بشخصى و قطع يد بيد پس چون كه ايشان هتك حرمت كردند به صد پس شما نيز مثل آن با ايشان عمل كنيد و بر ايشان داخل شده ايشان را بكشيد اگر ايشان با شما كارزار كنند نه مطلقا كما قال * ( فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ ) * پس هر كه ظلم كند و تعدى نمايد بر شما بابتداى مقاتله با شما فاعتدوا عليه پس تعدى كنيد بر او يعنى قتال نمائيد با او چه دفع شر خير است اين لفظ بر سبيل مشاكلة است چنان كه گذشت و مراد آن است كه جزاى ستم او به او رسانيد * ( بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ ) * بمانند آن چيزى كه ستم كرده شده است بر شما يعنى بايد كه عقوبت شما بر طبق تعدى ايشان باشد و مساوى آن بدون تعدى و تجاوز از آن * ( وَاتَّقُوا اللَّه ) * و بترسيد از خداى در تعدى و درگذشتن از آنچه مرخص نشدهايد * ( وَاعْلَمُوا ) * و بدانيد اى اهل اسلام * ( أَنَّ اللَّه مَعَ الْمُتَّقِينَ ) * آن كه حقتعالى با پرهيزكارانست بنصرت و معاونت پس حراست شما نمايد و اصلاح شان شما كند اگر بر صفت پرهيزكارى باشيد و منقاد اوامر و نواهى او شويد و هر كس كه خدا با او باشد هميشه منصور و مظفر باشد بر اعدا و در كنز آورده كه مراد بقوله * ( فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْه ) * بر سبيل تعميم است يعنى اعتدا بهر طريقى كه باشد موجب جزا دادن است به مثل آن پس آيه دال باشد بر آن كه هر كه غصب چيزى كند و تلف كند لازم او باشد رد مثل آن و گاهست كه بر طريق صورتست مانند اشياء ذوات الامثال و يا بر طريق معنى مانند قيمت در مالا مثل و در اين آيه چند حكم است يكى اباحهء قتال در شهر حرام با كسى كه حرمت آن نگاه ندارد خواه آنكه اولا معتقد حرمت آن بوده باشد يا نه زيرا كه هر گاه جايز باشد قتال با مقاتلى كه معتقد حرمت او باشد پس غير او بطريق اولى دوم آنكه جايز است مقابله محارب معتدى به مثل فعل او لقوله و الحرمات قصاص سيم آنكه اگر هجوم كنند دشمنان بر مسلمانان بر وجهى كه موجب خوف باشد بر بيضهء اسلام جايز است قتال با ايشان و اين نوع جهاد واجبست زيرا كه از خاصيت جهاد آن است كه هر گاه جايز باشد واجب خواهد بود خواه آنكه امام حاضر باشد يا نه چهارم هر گاه شخصى در ميان قومى باشد و عدو بر ايشان هجوم كنند و آن شخص خوف نفس خود داشته باشد جايز است او را قتال با عدو ايشان و بايد كه قصد او دفاع باشد از نفس خود لقوله تعالى * ( فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْه بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ ) * پنجم جايز است بمقتضاى آيه اينكه غاصب و ظالم چون رد مظالم نكنند از مال ايشان اخذ كند به قدر آنچه غصب كرده باشد خواه به حكم حاكم باشد يا نه ششم آنكه