آن باشد يا سؤال او مخالف شرع نباشد اين قول تقريريست براى قرب و وعده دادن مر داعى را باجابت * ( فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي ) * پس بايد كه بندگان طلب اجابت كنند مرا يعنى چون ايشان را به ايمان و طاعت دعوت كنند اجابت نمايند هم چنان كه من اجابت دعاى ايشان ميكنم و انجاح مرام و مهام ايشان ميكنم * ( وَلْيُؤْمِنُوا بِي ) * و بايد كه ايمان آورند به من يعنى بر ايمان ثابت و راسخ باشند تا وثوق ايشان باجابت من متحقق شود * ( لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ) * تا باشد كه راه راست يابند يعنى باميد آنكه بر طريق رشاد و ثواب بمانند يا راه يابند بمطلوب و مدعاى خود كه از من طلب مىكنند و نزد برخى مراد به اين عباد و داعى روزه دارانند كه دعاى ايشان قرين اجابتست و حديث دعوة الصائم لا ترد مصدق اينست و ديگر وقوع اين كلام در ميان ذكر احكام روزه و ميان شبهاى آن مؤيد اينمعنى است و در خبر است كه در عهد يكى از خلفاى ثلثه يهودى بيامد و از او سؤال كرد كه ( اخبرنى عن اللَّه اين هو ) خبر ده مرا كه خداى در كجا است وى گفت ( فى السماء على العرش ) در آسمانست بر عرش آن يهود گفت پس زمين از او خالى باشد و او در مكانى دون مكانى بود گفت اين كلام زنادقه است از من دور شو و اگر نه بفرمايم تا گردنت بزنند يهود بيرون آمد و بر اسلام استهزا ميكرد أمير المؤمنين عليه السّلام در راه به او رسيد گفت يا اخا اليهود آنچه پرسيدى و جواب آن شنيدى به من رسيد جواب از من بشنو گفت بگو فرمود اين عبارتست از مكان ( و كان اللَّه و لا مكان ) و حال آنكه خدا بود در وقتى كه هيچ مكانى نبود ( اين الاين فلا اين له ) مكان را او آفريد و او را هيچ مكانى نيست و او از آن متعاليست كه وى را مكانى باشد و هيچ مكانى از او خالى نيست با ماست نه بمجاورت بلكه بعلم و قدرت اگر من تو را خبر دهم از آنچه در كتاب شما است تصديق من ميكنى گفت نعم فرمود نه در تورية شما نوشته است كه روزى موسى نشسته بود چهار فرشته نزد او حاضر شدند موسى از ايشان پرسيد كه من اين اقبلتم از كجا آمديد يكى گفت از آسمان هفتم ميآيم من عند اللَّه از نزد خداى و يكى گفت از اقصاى مشارق ميآيم من عند اللَّه ديگرى گفت از اقصاى مغرب زمين ميآيم من عند اللَّه چهارمى گفت از زمين هفتم ميآيم من عند اللَّه موسى گفت سبحان من لا يخلو منه مكان و لا يكون الى مكان اقرب منه الى مكان پاكا خداوندى كه هيچ مكانى از او خالى نيست و او در هيچ مكانى نيست كه اقرب باشد از آن بمكانى ديگر صاحب مجمع آورده كه در آيه دلالتست بر آنكه او سبحانه منزه است از مكان زيرا كه اگر او را مكانى ميبود قريب نميبود بهر كه با او راز گويد و گويند معنى قريب آنست كه سريع الاجابتست بدعاى داعى زيرا كه قريب و سريع متقارب المعنىاند و گويند معنى آنست كه من ميشنوم دعاى داعى را هم چنان كه كسى كه قريب المسافة