responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 389


رسالت ( ص ) مرويست كه الصائم فى شهر رمضان في السفر كالمفطر فى الحضر و اين مرويست از صادق عليه السّلام و از جابر روايت است كه جماعتى افطار نكردند در سفر حضرت رسالت ( ص ) ايشان را عصاة نام نهاد و فرمود اولئك العصاة اولئك العصاة اولئك العصاة و از عبد اللَّه بن عباس مرويست كه ( الافطار فى السفر عزيمة ) و جابر از پيغمبر خدا ( ص ) روايت كرده كه ليس من البر الصيام فى السفر و نيز عبد الرحمن عوف از آن حضرت روايت كرده كه الصائم فى السفر كالمفطر فى الحضر و مرويست كه عمر بن الخطاب امر كرد مردى را كه در سفر به روزه بود كه اعادهء آن روزه كند و اصحاب ما از ابى عبد اللَّه روايت كرده‌اند كه لو ان رجلا مات صائما فى السفر لما صليت عليه و نيز از آن حضرت مرويست كه من سافر فطر و قصر الا رجلا سفره الى صيد او فى معصية و عياشى باسناد خود مرفوع به محمد بن مسلم از ابى عبد اللَّه ع نقلكرده كه لم يكن رسول اللَّه يصوم فى السفر تطوعا و لا فريضة و بعد از آن فرمود كه اين در كراع الغميم نازل شد حضرت و اصحاب به روزه بودند پس آب را طلبيد و افطار كرد و اصحاب را بافطار امر فرمود بعضى آن روز را تمام كردند و افطار نكردند حضرت ايشان را عصاة نام نهاد و ظاهر قرآن نيز وجوب افطار است زيرا كه حق تعالى نفس مرض و سفر را موجب قضا گردانيد و قضا فرع افطار است پس به ظاهر آيه افطار واجب باشد و تقدير فافطر كه متضمن تخيير است خلاف ظاهر است و مجرد از دليل پس اينكه شافعى گفته كه افطار در سفر بر سبيل رخصت است نه بر سبيل وجوب خلاف مذهب حق باشد و بدانكه آخر جمع آخرى است كه تأنيث آخر است و در اين مقام سؤالى ايراد كرده‌اند كه ايام جمع يوم است و يوم مذكر است پس قياس اواخر باشد كه صفت آن واقع شود كه جمع آخر است پس چرا اخر واقع شده كه جمع اخرى است جواب گوييم هر چيز كه صفت موصوفى باشد كه جمع مذكر لا يعقل باشد جايز است كه آن را بعنوان جمع مذكر يا جمع مؤنث يا مفرد مؤنث ايراد كنند پس جايز باشد ( اياما اواخر و اياما اخر و اياما اخرى ) زيرا كه لا يعقل است بخلاف ( جاءني رجل و رجال اخر يا اخرى ) كه جايز نيست بلكه بايد گفت ( اواخر يا آخرون ) * ( وَعَلَى الَّذِينَ ) * و بر آنان كه ايشان * ( يُطِيقُونَه ) * طاقت آورند و توانند روزه داشتن را و خواهند كه ندارند * ( فِدْيَةٌ ) * فدا دادن است كه آن * ( طَعامُ مِسْكِينٍ ) * خوردن درويش است هر درويشى را بازاى هر روزى نصف صاع بقول حنفى و مدى نزد فقهاى ديگر و اين از ائمه هدى عليه السّلام منقول است * ( فَمَنْ تَطَوَّعَ ) * پس هر كه زياد كند بطوع خود * ( خَيْراً ) * نيكويى را و زياده از مقدار فديه بدهد يا بيشتر از يك مسكين را اطعام كند يا جمع كند ميان اطعام و صيام * ( فَهُوَ ) * پس آن تطوع * ( خَيْرٌ لَه ) * بهتر است مر او را بسبب زيادتى اجر

نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست