عرب كه ( اخاف ان يرسل السماء ) و تنزيل خوف بمعنى علم جهت آنست كه در خوف طرفى از علم هست چه قاتل هر گاه گويد كه ( اخاف ان يقع امر كذا ) گوييا ميگويد كه اعلم و خوف او جهت علم اوست بواقع شدن آن و جنف ميل است از ( حق بباطل ) بر وجه خطا و عدم علم به آن و اثم ميل است از حق بر وجه عمد و اين مرويست از ابى جعفر عليه السّلام منقول از ابن عباس و حسن پس معنى آنست كه هر گاه كسى بداند و دريابد از وصيت كننده ميلى از حق به جهت خطا و سهو و يا اثمى بعمد در مخالفت شرع * ( فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ ) * پس اصلاح كند ميان موصى لهم و ميان ورثه باجراى آن بر منهج شريعت * ( فَلا إِثْمَ عَلَيْه ) * پس هيچ گناهى نيست بر آن مصلح از اين تبديل زيرا كه اين تبديل باطل است به حق بخلاف اول * ( إِنَّ اللَّه غَفُورٌ ) * بدرستى كه حقتعالى آمرزگار است مر كسى را كه تبديل باطل كند به حق يعنى ثواب دهنده است مصلح را و ذكر مغفرت جهت مطابقهء ذكر اثم است * ( رَحِيمٌ ) * مهربان است بر وصى كه از مضمون وصيت در نگذرد و در ( كنز العرفان ) آورده كه جنف ميل است بافراط يا تفريط و اثم وصيت بباطل يعنى به چيزى كه وصيت به آن جايز نباشد مانند محرمات پس بنا بر اين جنف وصيت است بزايد بر ثلث يا به آنچه در او اضرار باشد بر وارث و در كلام تنبيه است بر آنكه مطلق تغيير و تبديل غير منهى عنه است بلكه تبديل از حق بباطل منهى است و از باطل به حق جايز بلكه واجب و گويند بعد از نزول قوله فَمَنْ بَدَّلَه بَعْدَ ما سَمِعَه فَإِنَّما إِثْمُه عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَه اوصيا امضاء وصيت ميكردند بهر نحوى كه بود و اگر چه بهمهء مال ميبود حقتعالى نسخ اين فرمود بقوله * ( فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ ) * و نزد بعضى معنى مراد آنست كه هر كه ترسد از موصى در حالى كه موصى ارادهء وصيت داشته باشد در آن جنفى يا اثمى پس جناحى بر او نيست كه او را از آن باز دارد و تنبيه نمايد او را بر مخالفت آن بشرع و ميان وصى و ورثه و موصى له اصلاح كند تا ميان ايشان خلافى واقع نشود كه مؤدى باثم باشد و بنا بر اين معنى خوف بر ظاهر خود باشد كه آن ترتب امريست كه هنوز واقع نشده و اين وجهى وجيه است و قول حسن و جيد الا آنست كه اكثر بر قول اولند و صادق و باقر عليه السّلام نيز بر آنند و قول ايشان در ترجيح كافيست و عدم وضع فيستحق الاجر در موضع فلا اثم عليه جهت آنست كه غالب آنست كه متوسط بين الخصمين اجراى امر مىكند بر آنكه نقص صاحب حق نمايد از بعضى حق او بالتماس كردن از او پس حقتعالى ميفرمايد كه مصلح را هيچ اثمى نيست در تبديل وصيت غير حق و تنزيل آن بطريق شرع و از حضرت رسالت صلَّى اللَّه عليه و آله مرويست كه من حضره الموت فوضع وصيته على كتاب اللَّه كان كفارة لما ضيع من زكاته فى حياته هر كه در وقت احضار موت وصيت كند بر كتاب خدا وصيت او كفارهء چيزى باشد كه تضييع آن كرده باشد از زكات مال در حال حياة خود و بعد از بيان