زادانيان از نسل زادانند كه در عهد رسول صلى الله عليه حاكم جمعى اعراب بود . منشورى از امير المؤمنين على رضى الله عنه [1] دارند با كرام زادان صادر فرموده و در آن منشور گفته : اسكن يا زادان بقزوين او عسقلان . در ايشان علماء زهاد عالى مرتبه بودهاند [ چون جد مادرى مادرم هبة الله [2] عمر الزادانى كه امام سعيد امام الدين رافعى رفع الله درجته در كتاب تدوين در ذكر او آورده است كه او منكر نوحه گران بودى و وصيت كرده بود كه در وقت وفاتش نوحه گران را در پيش او راه ندهند . اخلاف او فراموش كردند . چون نوحه گر در آمد و آغاز نوحه كرد ، او از حالت خفتگى با نشستگى آمد . حاضران بترسيدند و نوحه گران را بيرون كردند . هر چند صورت اين معنى معقول نيست ، اما بنا بر آنكه عقل در راه خدائى زيادت مدخلى ندارد و قول امام سعيد را اعتبارى عظيم است ، از روى اعتقاد قبول بايد كرد . [3] ] شيرزاديان [4] اولشان شيرزاد نامى بود از اوساط الناس قزوين . او را گلهء گوسفند بودى پسرش حاجى بدر الدين را املاك و اسباب [ بزيادت رفت [5] ] . به حضرت اوگتاىقاآن شد و راه الغ بيتكچى [6] قزوين بستد . پسر او حسام الدين امير [7] عمر پيش امير بوقا چينكسانك كه امير الوس ارغون خان بود راه نيابت يافت و پيش پادشاه در نظر آمد و مرتبه بلند كرد . چند سال حاكم بر و بحر مملكت فارس بود [8] [ و املاك نيكو و نعمتى وافر بر او جمع شد . بوقت آنكه امير بوقا چينكسانك را نكبت رسيد ، به حكم يرليغ او را نيز بياسا رسانيدند . اقرباى ايشان از اكابر ارباب قزوين بودند و
[1] - ف ب ، ق : كرم الله وجهه [2] - ر ، ق : هيبة الله [3] - اين قسمت در نسخهء ب ديده نمىشود [4] - ف ، ق ، ر : شيرزادان [5] - ق ، ب : زيادت شد - ر : بزيادت رفعت بود - م - با . . . شد [6] - نسخهء ر : يرليغ بيتكچكى - ق : - راه الغ بيتكچى مغو ( ؟ ) [7] - ب : عمر - ق : امير على [8] - ازينجا تا آخر قسمت شيرزاديان از نسخهء ب ساقط است .