ديوانى عديم المثل و در تحصيل خط و زبان تركى و مغولى سعى بليغ نمود . قول او مغولان را نص قاطع باشد و كتاب كليله و دمنه با زبان مغولى و كتاب سندباد با زبان تركى نقل كرد و الحق در هر دو داد سخنورى داده است . [ در زمان اوكتاىقاآن به حضرت رفت . منگوقاآن و برادران و عمزادگان و خويشانش پيش او تعليم كردند [1] . ] چون دولت بمنگوقاآن رسيد ، او مرتبه و جاهى تمام يافت و حاكم تومان قزوين شد [ و حكومت آن بود كه او كرد . مال و ملك فراوان بر او جمع شد [ 1 ] . ] عمارات عالى ساخت [ و در سنهء ثمان و سبعين و ستمائة در گذشت . امير عماد الدين اسماعيل گويد در تاريخ وفات ملك افتخار الدين محمد : شعر جهان فضل و كرم ، افتخار دولت و دين * كه بود پايهء قدرش و راى اوج زحل گذشته ششصد و هفتاد و هشت از هجرت * شب دوشنبه [2] از جمادى الاول ز رود بار سفر كرد سوى خلد برين * بپيش ايزد بىچون ، خداى عز و جل ] [3] برادرانش بجاه او مرتبهء بلند داشتند : [ ملك سعيد امام الدين يحيى طاب مثواه در اوايل حاكم تومان قزوين بود . بعد از آن بر تمامت عراق عجم حاكم شد و املاك بى قياس جمع كرد چنان كه از تبريز تا يزد [4] كه اقصاى عراق است بيشتر شبها در ملك خود نزول كردى و چون اكابر عراق در خدمتش بودندى ، علوفه از املاك خاصهء او خوردندى و او در طاعت
[1] - ب - ندارد [2] - در نسخه لا يقرأ است [3] - م فقط - ر ، ف : و در سنهء ثمان و سبعين و ستمائة در گذشت . ب ندارد [4] - ق : از اران و آذربايجان تا يزد . . .