افتخار الدين محمد افتخارى حاكم شد ، در سنهء احدى و خمسين و ستمائة . او و برادرش ملك سعيد ، امام الدين يحيى طاب مثواهما ، بيست و هفت سال حكومت كردند [ و در حينى كه ارغون آقا بدين ملك آمد ، جهت دفع ملاحده ، امير مرحوم تكشآقا را حكومت قزوين داد و مدتى حاكم بود . در زمان اوكتاى قاآن ] [1] در سنهء سبع و سبعين و ستمائة حكومت به صاحبان سعيدان حسام الدين امير عمر شيرزادى و خواجه فخر الدين مستوفى تعلق گرفت [ و به حكم يرليغ ابقاخان ده سال حاكم بودند . باز بافتخاريان تعلق گرفت [2] ] و تا آخر عهد اولجايتو سلطان اكثر اوقات افتخاريان حاكم بودند . در اول عهد ابو سعيد بهادرخان بنواب مادر پدرش ، خاتون معظمه كنجشكاب [3] خاتون ، در وجه اخراجات اردوى او ، تفويض رفت [4] . فصل هشتم از باب ششم در ذكر قبايل قزوين و بزرگانى كه از ايشان خاسته اند اصل قبائل آنجا [5] بيشتر از عرب است . بوقت آنكه موسى بن بوقا باروى قزوين بساخت [6] و شهرى معتبر شد ، به حكم خلفا بعضى مردم را از ولايات به آنجا نقل كردند و جمعى به خود رغبت نمودند . نسل [7] ايشان هر [8] قوم و قبيلهاى گشت و بعضى قبايل آنكه در اصل در شهرستان [ 8 ] شاپورى بوده و [ بعضى آنكه چون از شهريان يكى را مرتبه و جاهى پيدا شده نسل او را [9] ] به دو باز خواندهاند و قبيله گشته . فمنهم : السادات شريفترين قبايل جهان ساداتند و سادات قزوين بزهد و ورع و تقوى و علم و ادب و قطع طمع متحلىاند و درويش و توانگر ايشان از طمع به ديگران محترز
[1] - فقط در نسخهء ر [2] - ب ندارد [3] - ب : كنجشكان [4] - ب : تفويض كرد . [5] - م : قزوين [6] - ر ، م بكشيد [7] - ب : از نسل - ر : هر قبيله . ظاهرا : هر يك [8] - ب : شهر شاپورى ق : شارستان - ر : شهرشارستان [9] - ق : و بعضى از شهرستان يكى را چون مرتبه و جاهى پيدا شد نسل او را - ب ، ف : بعضى آنكه چون يكى از شهريان را مرتبه و جاهى مىشد نسل او - ر : چندى آنكه . . .