اول منسوب به دزج . در ميان شهر مىگذرد و وقت باشد كه شهر را از آن خوف بود . جهت آنكه زمين رودخانه [ بر سرايها ] [1] مشرف است . اكثر باغات داخل شهر و باغات خارج شهر به طرف غربى و بعضى اطراف [2] شمالى و جنوبى بدروب جوسق و ابهر و ارداق بدان سيراب مىكنند . دوم منسوب به ارنزك [3] بعضى باغات داخل شهر و باغات خارج به طرف شرقى و بعضى اطراف شمالى و جنوبى ، بدروب دزج و دستجرد و صامغان [4] و رى ، بدان سيراب مىكنند . سيم منسوب به زراره [5] . باغات بعضى درب ابهر و جوسق خارج شهر بدان سقى مىكنند . چهارم منسوب به سامر ( ؟ ) [6] و رشتقون . آب آن بباغات فند نهرين ميرود و آن فند بدان دو جوى منسوب است و از باغستان شهر جداست و ديگر فندها متصل همديگر است و در گرد شهر همچون كمرى و بمساحت احتياط [ كرده شد ] [7] سى هزار جريب باشد و هر جريبى شصت گام در شصت گام و ميان باغستان هيچ زمين [ عاطل ] [8] و مزروعى نيست و امام مجتهد ، امام الدين رافعى رفع الله درجته آورده است كه آب اين رودخانه ها بر آب كروم نيست . الاعلى فالاعلى بحسب الشريعه مباح است و آنچه اصطلاح به مهجات كردهاند و مناوبه نهاده مسامحه ايست كه ارباب اعلى كردهاند و هر گاه كه خواهند شرعا رجوع توانند كردن و اين مهجات و مناوبه ، در عهد امير الياس بن احمد برادر اسماعيل سامانى ، وضع و اصطلاح كردهاند . پنجم منسوب به اك [ و فاسقين ] [9] . آن را مهج و مناوبه نيست و درين چند سال بباغات درب ابهر ميآورند . قنوات كاريزهاى آن ، بيرون كاريز مباركآباد كه ملك سعيد افتخار الدين
[1] - ر ندارد [2] - ر : اطراف [3] - م : ارلوك - ر : ارنژك - تصحيح از يافعى بنقل از كتاب مينودر [4] - م . صامغان [5] - ر : زوياره [6] - ر : بنامر - ف . بنانه [7] - ر : كردم تقريبا [8] - م فقط [9] - ر : ندارد .