سعى نمود و توسط كردند بر آنكه قهپايه و مرضى [1] ( ؟ ) با رى و خرقانين با همدان گذارند ديگرها داخل قزوين باشد . چون حكومت به جعفريان رسيد ، ابهر و زنجان و طارمين و رودبارها و ديلمان و خرگام و رحمتآباد [2] و خستجان [3] و سجاس و سهرورد [4] و در آباد و كاغذ كنان و و مزدقان [5] داخل قزوين كردند و در حجج و صكوك قديم تمامت از كورهء قزوين نوشتهاند . چون دولت بمغول رسيد و حكومت به افتخاريان دادند ، ساوه و آوه و زراره [6] و جهرود بر آن مضاف كردند و تومانى خواندند . مردم نواحى قزوين اهل زهرا و بعضى دشتبى و ابهر رود شيعى باشند و مردم ناحيت بشاريات و سفح حنفى و ديگر نواحى شافعى مذهبند . ده اك [7] قاقزان و دستجرد سفح [8] در خفيه مزدكى باشند [9] و تمام مذاهب در مذهب خود بغايت صلب باشند . ] اما رودخانه ها [10] آب رودخانه هاى آنجا از برف است و اندكى چشمه دارد و در آخر زمستان و اول بهار جارى باشد و در گرما چون آب چشمه ها اندك است به شهر نتواند رسيد [11] و پنج رودخانه است [12] :
[1] - ر : مرحى - ف : مرصى [2] - ر : جركام [3] - ر : حسنخان ( ؟ ) - آيا همان اشتجين فعلى يا حسن جون نيست . چون چنين نامى در جزو قرى و قسمتهاى فعلى قزوين نيافتم ( رك اسامى دهات كشور ج 1 ص 143 و نزهة القلوب چاپ 1336 طهران ص 65 و حواشى براى نسخه بدلها و فرهنگ جغرافيائى ايران ج 1 ص 67 ) [4] - ر : شهر درد [5] - ر : هرمزقان - م : و هردقان [6] - م : زاده - ف : وزوا . تصحيح از رافعى بنقل از كتاب « مينودر » [7] - ر : ده آك - در جزو دهات قاقزان فعلى چنين دهى نيست ولى هم در دهستان اقبال قزوين دهى است بنام « اك » و هم در دهستان خرقان ( رك . اسامى دهات كشور ص 138 و 136 ) [8] - م : دستجرد و سفح [9] - در خصوص اين مطلب رجوع شود به نزهة القلوب ص 67 و كتاب مينودر ص 441 - 448 [10] - ب : واديها [11] - ب : نتوانند . [12] - بقيه مطالب مربوط بدين فصل در نسخهء ب نيست .