و امامى هروى درين معنى گفت : شعر اى سالك مسالك فكرت درين سخن * معذور نيستى بحقيقت چو بنگرى تمييز را ز بهر تناسب درين دو طرز * هيچ احتياج نيست بدين شرح گسترى كين معجزست و آن سحر ، اين شمع و آن چراغ * اين ماه و آن ستاره ، اين حور و آن پرى [ از شيخ سعدى شيرازى عليه الرحمه پرسيدند كه شعر امامى بهتر يا مجد همگر . در جواب فرمود : همگر كه بعمر خود نكردست نماز * شك نيست كه هرگز بامامى نرسد ] [1] ملك محمود تبريزى پسر ملك مظفر الدين بود و از اكابر جهان . اشعار خوب دارد . منها : شعر وقت نيامد هنوز كاورمت در كنار * عمر به آخر رسيد تا بكى اين انتظار چونكه ببر در كشم قد تو گويد جهان * هين كه نهاديم باز آرزويت در كنار [2] عمرو جوانى چو باد مىگذرد بىدرنگ * فرصت ايام عشق فوت مكن زينهار وقت غنيمت شمر ، ور نه چو فرصت نماند * ناله كرا داشت سود ، گريه كى آيد به كار نجم الدين زركوب معاصر ابقاخان بود و ارغون خان . اشعار خوب دارد . منها : منم زر كوب و محصولم ز صنعت * بجز فريادى و بانگى نباشد مدام اندر ميان زر نشينم * و ليكن هرگزم دانگى نباشد نظامى گنجه اى معاصر سلطان طغرل بن ارسلان سلجوقى بود . كتاب خسرو و شيرين و ليلى و