نصايح الاولاد بمدح برادرم مرحوم امين الدين [1] نصر الله از منشآت اوست . [2] فخر الدين فتح الله برادرم طال عمره غزليات نيكو دارد و در جواب [3] اوحدى گفته است [ عليه الرحمة و الرضوان [4] ] : شعر صد گره باز بر آن زلف معنبر زده بود * عالمى را چو سر زلف بهم بر زده بود در چمن گشته چمان ، ساغرى از باده بدست * متمايل شده ، گوئى دو سه ساغر زده بود عارض از سورت مىدرخوى و گوئى كه نسيم * قطرهاى شبنم بر برگ گل تر زده بود نونى از غاليه بر برگ سمن ساخته بود * نقطه بر روى از آن خال معنبر زده بود عرصهء باغ ز انواع رياحين خود را * از براى قدمش بر زر و زيور زده بود گلشن از بهر نثار قدمش ما حضرى * برگها ساخته از هر طرف و زر زده بود مدتى بود كه از شوق تو گوئى نرگس * حلقهاى بود همه ديده كه بر در زده بود همچو عودم ز غمش دود بسر بر مىشد * كاتشم در دل و در ديده چو مجمر زده بود مردم ديده به خون دست ز جان پاك بشست * بس كه بيچاره در او پر چو كبوتر زده بود
[1] - ر : امين نصر الله - ق امين الدوله [2] - شرح حالش در نسخهء ب ، ق نيست [3] - ب : در مجابات [4] - م فقط .