سنائى و هو ابو المجد مجدود بن آدم الغزنوى تا زمان سلطان بهرامشاه در حيات بود . ذكر او در زمرهء مشايخ نيز آمده است . كتاب حديقه از منشآت اوست . سعد بهاء جامى معاصر اولجايتو سلطان بود . اشعار نيكو دارد . منها : حاش للَّه كه مرا مهر تو از دل برود * يا خود از خاطرم آن شكل و شمايل برود كيست كز جان نشود مايلت آن دم كه بناز * قدت از غايت مستى متمايل برود حسن تو شاه فلك را چو نهادست دو رخ [1] * مه كه باشد كه به روى تو مقابل برود از دلم عشق تو اندوه جهان بر دارد * نور حق چون برسد ظلمت باطل برود دل بخوبان مدهاى سعد بها كاسان نيست * مشكل است آنكه كسى را به كسى دل برود شمس سجاسى در سنهء اثنى و ستمائة به تبريز در گذشت و در مقبرة الشعراء مدفون شد . اشعار خوب دارد . ديوان ظهير فاريابى جمع كردهء اوست [2] شرف الدين شفروه اصفهانى معاصر سلطان ارسلان بن طغرل سلجوقى بود . اشعار خوب دارد ، بتخصيص در غزليات ، معانى نازك انگيخته است . منها : شعر گر توانى اى صبا بگذر شبى بر كوى او * ور دلت خواهد ببر از ما سلامى سوى او
[1] - ب ، ر : اسب و رخى [2] - شرح حالش فقط در نسخهء م ، ق .