responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ گزيده نویسنده : حمد الله مستوفي قزويني    جلد : 1  صفحه : 733


ملك رضى الدين بابا افتخارى [1] ، در ديار بكر حاكم بود ، در عهد ابقاخان . اشعار خوب دارد .
بوقتى كه او را از ديار بكر معزول كردند و بامير جلال الدين سرائى ختنى دادند ، اين دو بيت بخواجه شمس الدين صاحب ديوان نوشت :
شعر شاها ستدى كشورت از همچو منى * دادى بمخنثى نه مردى نه زنى زين كار چو آفتاب روشن گشتم * پيش تو چه دف زنى چه شمشير زنى سوزنى و هو ابو بكر بن [2] السلمانى [3] . از ديه كلاش از توابع سمرقند بود ، معاصر سلطان سنجر سلجوقى . در هزل غلوى عظيم داشت . [ من هذه :
شعر اى سوزنيك اى پسر خواجه كلاش * با زرق لباسات فسون در دوزى سال تو بپنجاه و يك آمد كه يكى روز * مركير ترا تنگ نيامد در روزى داماد خسرگاى بدى پيش بده سال * و امسال خسر خواجهء داماد سپوزى ] [4]



[1] - كلمهء « افتخارى » فقط در نسخهء ر هست
[2] - ب : اسمه ابو بكر - به نظر ميآيد كه اسم او مسعود بوده بقرينهء اين شعر : نام من مسعود و القابم بخوانى سوزنى * نيك نامستم گنهكارم پناه آورده ام خلاصه نام او را شمس الدين على بن محمد يا مسعود بن محمد نوشته‌اند و علت اينكه او را سلمانى گفته‌اند ازين لحاظ است كه خود را از اعقاب سلمان صحابى معروف دانسته و در قصيده‌اى بمطلع : ز هر بدى كه تو گوئى هزار چندانم * مرا نداند از آنگونه كس كه من دانم گفته است : زهد سلمان اندر رسان مرا ملكا * چو يافتم ز پدر كز نژاد سلمانم براى اطلاع بيشتر رجوع شود بمجمع الفصحاء جلد اول ص 49 و رياض العارفين 361 و تذكرهء دولتشاه چاپ آقاى محمد رمضانى 78 - 81 و هدية الاحباب حاج شيخ عباس قمى 153
[3] - نسخ : السلانى
[4] - اشعار در نسخهء ب نيست

733

نام کتاب : تاريخ گزيده نویسنده : حمد الله مستوفي قزويني    جلد : 1  صفحه : 733
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست