اديب صابر ترمذى و هو معاصر سلطان سنجر سلجوقى بود و به حكم او برسالت خوارزم پيش اتسز خوارزم شاه رفت و اتسز بشب او را در آب جيحون غرق كرد . اشعار نيكو دارد [ و من اشعاره : شعر گر اديبى نشست در مجلس * زير دست كسى كه بى ادب است چه توان كرد سورهء اخلاص * زير « * ( تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ 111 : 1 ) * » [1] است ] [2] اثير الدين اومانى اومان دهى است بناحيت اعلم همدان و او مداح سليمانشاه ايوه حاكم كردستان بود . اشعار خوب دارد . در عهد هولاگوخان در گذشت . گويند در حق قاصى مجد الدين طويل قاضى همدان هجوى گفته بود من هذه : شعر نه از آن داشت قضا مرگ وى اندر تأخير * كه بريد اجلش مىننمايد تعجيل ليك در تيه ضلالت نه چنان گم گشته است * كه به صد سال برد ره بسرش عزرائيل قاضى چهل نوبت سورهء انعام خواند و در حق او نفرين كرد . هم بدان زودى دعايش مستجاب شد و اثير الدين در گذشت . اثير الدين اخسيكثى اخسيكث از شهرستان فرغانهء ما وراء النهر بود معاصر [3] اشعار بى نظير دارد . منها :
[1] - قرآن كريم سورهء « تبت » آيهء 1 [2] - ب ندارد [3] - در نسخهء م به همين وضع يعنى به صورت فاصلهاى پس از كلمه معاصر نوشته شده ولى در نسخهء ق چنين فاصلهاى نيست . چون مرگ اثير در نيمهء دوم قرن ششم روى داده ، لاجرم معاصر سلاطين سلجوقى عراق مثل سلطان ارسلان و پسرش سلطان طغرل سوم و اتابكان آذربايجان مثل قزلارسلان و برادرش جهان پهلوان بوده است . در خصوص وى رجوع شود به لباب الالباب ، تذكرهء دولتشاه ، تذكرهء هفت اقليم ، مجمع الفصحا ، سخن و سخنوران .