از اكثر علوم بهره مند . و اين قطعه دال است [ بر اين معنى ] : [1] قطعه گر چه در بستم در مدح و غزل يكبارگى * ظن مبر كز نظم الفاظ و معانى قاصرم بلكه بر هر علم كز اقران من داند كسى * خواه جزوى گير آن را خواه كلى قادرم منطق و موسيقى و هيأت [2] شناسم اندكى * راستى بايد بگويم با نصيبى وافرم از الهى آنچه تصديقش كند عقل صريح * گر تو تصديقش كنى بر شرح و بسطش ماهرم در طبيعى رمز چند هر چند بىتشوير نيست * كشف دانم كرد اگر حاسد نباشد ناظرم نيستم بيگانه از اعمال و احكام نجوم * ور همى باور ندارى ، رنجه شو من حاضرم در آخر عمر تائب شد و از ملازمت حضرت سلطان اعراض نمود . [ چون سلطان او را طلب كرد ، اين قطعه در جواب بسلطان نوشت : قطعه كلبهاى كاندرو بروز و بشب * جاى آرام و خورد و خواب من است حالتى دارم اندرو كه از آن * چرخ در عين رشك و تاب من است آن سپهرم درو كه گوى سپهر * ذرهء نور آفتاب من است و آن جهانم درو كه بحر [3] محيط * والهء لمعهء سراب من است هر چه در مجلس ملوك بود * همه در كلبهء خراب من است
[1] - ب : بر فضيلت و كسب كمالات او [2] - م : حكمت [3] - ر : كوى - ق : موج