تو لايق بهشت نهاى كز گناه تو * ما كانت الربوع تخلت و لا الدمن گفتا سه بيت نيك مرا دستگير شد * در حضرت خداى جهان خالق ز من آسوده از جراحت خار كن و مكن * در روضهاى خلد ميان گل و سمن رحمت چو من و سلوى بر من نزول كرد * آنگه چگونه سلوى وانگه چگونه من شاها ترا خداى گرفتم بعدل و داد * عدلى برون ز علت و دادى فزون ز من تو بو نواس گير مرا با جرايمى * كاندر محل ضبط نيايد بكيل و من در مدح تو سه بيت ندارم چو بو نواس ؟ * كاكنون بدان سه بيت ببخشى گناه من ؟ ] [1] بحترى [2] و هو وليد بن عبيد در سنهء ثلاث و تسعين و مايه بعهد هارون الرشيد خليفه نماند . ابو فراس برادر سيف الدولهء حمدانى معاصر مطيع خليفه بود . [ از اشعار اوست ] [3] متنبى مادح سيف الدولهء حمدانى بود . در سنهء اربع و ستين و ثلاثمائة به زبان مطيع خليفه نماند . [ من اشعاره ] [ 3 ] اهل الشعر من العجم شعراى عجم كه به زبان پارسى و پهلوى و غير آن اشعار دارند بسيارند [4] . آنچه مشاهيرند اساميشان ياد كنيم [ بر نهج حروف ] [5] و از بعضى مختصرى از ابيات ياد كنيم : انورى و هو اوحد الدين [6] الخاورانى معاصر سلطان سنجر سلجوقى بود و مداح او و
[1] - اين ابيات فقط در نسخهء م ديده مىشود و شايد هم الحاقى باشد [2] - در نسخهء راز بحترى و ابو فراس و متنبى ذكرى نشده است . [3] - اين قسمت بدون ذكر شعر تنها در نسخهء ق وجود دارد . [4] - م : بسيارند و بىشمار [5] - م فقط . درين نسخه ذكر حروف نيز شده كه بنابر متابعت اكثر نسخ از آن در گذشتيم . [6] - ر : اوحد الدين ملحه ( ؟ ) شايد هم غرض على بوده چون اسم او را گاه على بن اسحق نوشتهاند ( سخن و سخنوران ) و گاه محمد بن محمد ( لباب الالباب عوفى ) .