پسنديده [1] نباشد ] [2] . شيخ سعد الدين را تصانيف و اشعار بسيار است . [3] شيخ نجم الدين دايه - كتاب مرصاد العباد از تصانيف اوست . در فترت مغول بروم رفت ، پيش سلاطين سلجوقى ، و هم آنجا فرمان يافت [ در شهر قونيه مدفون است ] [4] . از اشعار اوست : شعر عشق است كه دواى جان اين دل ريش است * ز اندازهء هر هوسپرستى بيش است چيزى است كه از ازل مرا در سر بود * كارى است كه تا ابد مرا در پيش است گه هشيارم ز باده گاهى مستم * گاهى چو فلك بلند و گاهى پستم گه مؤمن كعبهام گهى كافر دير * من زان خود آنچنان كه هستم هستم [5] شيخ سيف الدين باخرزى در سنهء ثمان و خمسين و ستمائة ، بعهد هولاكوخان ، بجوار حق رفت و ببخارا [6] مدفون است . سخنان شورانگيز دارد . من اشعاره : اى مردانهاى و اى جوانمردان هوى * مردى كنى و نگاه دارى سر كوى ور تير آيد چنان كه بشكافد موى * زنهار كه از دوست نگردانى روى
[1] - ر : پسنده . [2] - ب ندارد . [3] - ق ندارد - در نسخهء ر اينجا اضافه كرده : « تبرك را اين اشعار نوشت » ولى به اندازه سه سطر سفيد گذاشته شده و شعرى نقل نشده است . [4] - ق ، ب ندارد . [5] - هيچ يك ازين دو رباعى در نسخهء ب نيست . در نسخهء ق بجاى دو رباعى مذكور اين رباعى آمده : شمع ارچه چو من داغ جدائى دارد * با گريه و سوز آشنائى دارد سر رشتهء شمع به كه سر رشتهء من * كان رشته سرى بروشنائى دارد در نسخهء ر آخرين مصراع چنين آمده : من زان خودم چنان كه هستم هستم . [6] - ب : در آنجا .