نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 375
روز شنبه هفدهم رجب برفت بسوى مكران و بمكران ويرا خطبه كردند و خواهر امير مهيّا را بزنى بوى دادند ، و باز گشت و خود به راه بيابان كرمان بقاين رفت و لشگر وى بيشتر بسيستان باز آمدند و روزى چند آنجا ببودند ، و بو المظفر حضر ( كذا ) كه نقيب درگاه [1] بود با [ آن ] لشگر بفرستاد ، باز در سيستان ويرا بگرفتند و بند كردند [2] و با خويشتن بقاين [3] بردند و بيرون نگذاشتند تا بشكنجه و مطالبت ازو شش هزار دينار ستدند ، و از [ اينجا ] مكاشفت ميان وى و آن امير بو الفضل بيفتاد ، تا او [4] بخراسان رفت و منشور سيستان طلبيد از امير حضرى [5] پدر خويش [ و كسى ] را بعراق فرستاد و نامها نبشت بنزديك امير طغرل و منشور سيستان بستد و بيامد بسيستان و برون وجول [6] فرود آمد روز يكشنبه دوازدهم شعبان سنهء سبع و اربعين و اربعمائه . آمدن ياقوتى بار ديگر و روز آذر [7] سال بر چهار صد و بيست و چهار از يزدجرد [ بيامد ] ، و روزى
[1] يعنى نقيب درگاه امير ابو الفضل بود و براى مهمان دارى و رسيدگى بما يحتاج لشگر ياقوتى فرستاده شده بود . [2] يعنى كسان ياقوتى بو المظفر خضر يا حضر را بگرفتند . [3] قصبهء قديم و امروزى قهستان است . [4] يعنى ، ياقوتى . [5] ظ : چغرى زيرا پدر ياقوتى امير چغريست . [6] رون و جول - در اول كتاب « رون » بفتح اول و ثانى ضبط شده و ظاهرا از اعمال سيستان است ليكن در كتب مسالك ذكرى از آن نيست . [7] روز آذر يعنى روز نهم ماه پارسى . . . و عجبست كه بدون رسم و عادت اين تاريخ و با اينكه تا اين جاى روزها و ماه ها و سالها عربى و هجرى مقرر بوده يكباره ، روز آذر و سال چهار صد و بيست و چهار يزدجردى به ياد مورخ آمده است - گمان اينست كه تاريخ باز آمدن ياقوتى را از روى حافظهء برزگران و دهقانان ياد داشت كرده باشد ، چه درين سفر ياقوتى در سيستان قتل و غارت فراوان كرده و در جوين به تنهائى كه قصبهاى بيش نبود هزار و دويست مرد كشته و در ساير روستاها مردان كشته و زنان برده كرده است - و روستائيان و برزگران هنوز تاريخ روز و ماه و سال را از تقويم قديم فارسى نگاه ميداشتهاند - چنان كه اكنون هم در قسمت زيادى از عراق ايران نام ماههاى زراعتى همان ماه هاى روستائى قديمست .
375
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 375