responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول    جلد : 1  صفحه : 376


چند آنجا ببود و مردمان رون و جول با وى شدند و هيچكس را از آنجا نيازرد و رسولان فرستاد و منشور خويش عرضه كرد نپذيرفتند و قبول نكردند ، و امير بو الفضل گفت مرا بر قول تو هيچ اعتماد نيست ترا نخواهم و ترا خطبه نكنم ، سيستان از دست من بشمشير بيرون توان كردن ! وى از آنجا برخاست و بجوين آمد ، و ديگر راه رسول فرستاد ، رسول ويرا باز فرستادند و گفتند تو هنوز بسيستان قلعهء نستدى و حصار نگرفتى و مردى نكشتى ، ترا بحجّت طاعت دهيم ، تا رسول وى برفت او بدرق آمده بود ، چون سخن بشنيد باز گشت ، روز يكشنبه بيست و ششم شعبان بجوين نماز ديگر ناگاه خويش اندر انداخت ، و مردمان غافل بودند و بخانهاء خويش باز آمده از آنچه بر ايشان بگذشته بود و نيازرده ، جنگ اندر گرفت و مردمان را از حصار باز داشت .
وقعت جوين و ديگر روز دوشنبه نماز بام [1] حصار بستد و غارت فرو گرفتند و چاشتگاه را امير شاهنشاه را اندر جوين [2] بگرفتند و بلشگرگاه بردند و قريب هزار و دويست مرد از آن شهر كشته شد و بسيارى اسير گرفتند و بند كردند و ببردند ، و بخراسان فرستاد ، و آنجا بنشست تا عيد روزه بگذشت ، ببرونج آمد و اندر جانب مغرب بكلموه فرود آمد و مردمان قوقه چند بار با وى [ آو ] يختن بردند [3] و بسيارى گوسفند و اسب و كالاى از آن وى ببردند ، و درق را باز فروخت و قريب سيصد هزار درم ازيشان بستد و ايشان را ايمن كرد ، و از كلموه بو القسم ينال را كه سپاه سالار لشگر وى بود با سوارى



[1] نماز بام ، يعنى نماز صبح - چه بام صبح و مقابل با شام است و بامداد مركب از آنست ، سعدى گويد : امشب سبكتر ميزنند اين طبل بىهنگام را * يا وقت بيدارى غلط بودست مرغ بام را
[2] در اصل « اندر جوى بگرفتند » .
[3] آويختن بردند - يعنى طرفيت كردند چه آويزه و آويزش بمعنى نبرد و زد و خورد است ، و « تاختن بردند » هم محتمل است ولى از كلمهء « با وى » آويختن به نظر ميرسد ؟

376

نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول    جلد : 1  صفحه : 376
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست