نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 649
< شعر > ( ( 2209 ) ) هست لايق با چنين اقرار راست آن فضيحتها وآن كردار كاست ؟ < / شعر > اين خدا نشناس خدا شناس نما - همهء حقايق را مىپوشاند ، مىتواند = 7 × 7 با ( 0 ) يا 200011 بپوشاند ومىتواند روز را شب وشب را روز بخواند ، حركت را ساكن ، ساكن را متحرك ، خوب را بد ، بد را خوب تلقين كند ، حتى اين خدا نشناسان خدا شناس نما مىتوانند آب حيات ديگران را بخشكانند وتا لبى از پيالهء كامكارىتر كنند ، همهء انسانها را از خدا دور كنند وآنان را وادار كنند كه به تمام زندگى وهستى واصول وارزشها بد بين باشند وبالاخره مىتوانند در راه كامكارى خود ديگران را به قهر كردن از خدا وادار كنند وبا همهء اين احوال واوضاع اگر از آنان بپرسى كيست كه اين زمين وآسمانها را آفريده است ؟ پاسخ مىگويند : خدا تفسير ابيات توضيح - تا بيت هشتم تتمهء داستان گذشته است . تفسير از بيت نهم خودت با انصاف باش وببين آيا نامهء عملى كه پر از ظلم وفسق وكفر وكينه توزى است ، مىتواند لايق يمين بوده باشد ؟ اگر از گبر هم بپرسى كه اين آسمان ومخلوقات جهان آفريده شدهء كيست ؟ پاسخ مىگويد كه : آفريدهء خدا است . آيا اين اقرار با كفر وستم فراوانى كه دارد سازگار است ؟ چون عمل گبر گفتار او را تكذيب مىكند ، لذا سزاوار عذاب هولناك الهى مىباشد . از سر تا پاى او دروغ بوده واعضاى جسمانىاش دروغش را آشكار مىسازد . در روز رستاخيز تمام نهانىها آشكار مىگردد وهر مجرمى خويشتن را رسوا مىسازد . < شعر > ( ( 2212 ) ) دست وپا بدهد گواهى با بيان بر فساد او به پيش مستعان ( ( 2213 ) ) دست گويد من چنين دزديده ام لب بگويد من چنين بوسيده ام ( ( 2214 ) ) پاى گويد من شدستم تا منى فرج گويد من بكردستم زنا ( ( 2215 ) ) چشم گويد غمزه كردستم حرام گوش گويد چيدهام سوء الكلام < / شعر >
649
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 649