نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 647
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
خدا شناسان موضوع خدا را به تقليد از كسانى تلقى كردهاند كه خدا را براى استثمار بىنوايان ساختهاند . . . البته اين بيانات ظاهراً جنبهء استدلال علمى وفلسفى دارند ، ولى من باور نمىكنم كه اين مردان مقتدر ومتفكر خود اين دلايل را كافى به انكار وكنار گذاشتن موضوع خدا بدانند ، زيرا مغز نيرومند اينان بهتر از همه در مىيابد كه بر فرض سست وبىپايه بودن دلايل خدا شناسان ( كه يقيناً همه آن دلايل چنين نيست ) نفى وانكار حقيقتى از جهان هستى امكان پذير نيست مگر اين كه انكار كننده مجموع جهان هستى را بدون بازيگيرىهاى حسى ومغزى كاملًا بشناسد ومىدانيم كه اين گونه شناسايى به محدود كردن جهان در مقابل مغز منتهى مىگردد وبا اعتقاد به بينهايت بودن جهان هستى كه نفى كنندهء خدا به طور اصل مسلم به آن اعتقاد مىورزد ، تناقض صريح دارد . شگفتا ، تمام فعاليتهاى علمى وصنعتى وجهان بينى وبه طور كلى تمام شئون زندگى نوع بشر روى انديشه بنا نهاده مىشود وخود آن انديشه را به هيچ وجه لمس نمىكند وبا اين نامحسوس براى خود ترقى وتمدن مىسازد ، ولى از خود نمىپرسد كه اين چه ايمان به نامحسوس است ؟ ولى در بارهء خدا مىگويد : چون براى من محسوس وقابل لمس نيست لذا نمىتوانم به خدا معتقد شوم اين پديدهء روانى را بعضىها در ليست آلرژى ( حساسيت غير عادى ) قرار دادهاند . از طرف ديگر شما به من هم معتقد نشويد زيرا با وجود من بدن بيمار مىشود ، به زمين مىافتد ، ناراحتىها دارد ، پير مىشود آيا اين همه ناگوارىها مىتواند به شما اثبات كند كه شما من ( روان ، جان ، خود ) نداريد ؟ زيرا اگر من داشتيد ، نمىگذاشت كه شما به زمين بيافتيد ، يا بيمار شويد اين گونه سخنان خنده آورتر از آن است كه در حالات غير عادى روان
647
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 647