نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 62
< شعر > ( ( 3662 ) ) اى دريده پوستين يوسفان گرگ برخيزى از اين خواب گران ( ( 3663 ) ) گشته گرگان يك به يك خوهاى تو مىدرانند از غضب اعضاى تو ( ( 3664 ) ) خون نخسبد بعد مرگت در قصاص تو مگو كه ميرم ويابم خلاص < / شعر > اى تبهكار ، اى قاتل جان خود ، هيچ مىدانى كه قصاص قتل خود ، روزى به سراغت خواهد آمد در بارهء زشتى قتل نفس ديگران چه به وسيلهء علماى اخلاق وچه به وسيلهء كيفرهاى گوناگون حقوقى قلم فرسايىها شده وتهديدهاى جدى صورت گرفته واز طرق مختلف اين پديدهء غير انسانى چنان محكوم شده است كه اگر هم بر فرض كسى اعتقاد به ممنوعيت فطرى قتل نفس نداشته باشد باز در اعماق درونش از كشته شدن بىعلت يك انسان تنفر شديد دارد ، به طورى كه مىتوان گفت : هر قتل نفسى كه در روى زمين اتفاق مىافتد دلهاى مردمى كه از آن قتل نفس بىجهت آگاه مىشود ، ناراحتى وتشويش سختى در خود احساس مىكند . اما كمتر كسى ديده مىشود كه در باره قتل نفس خود وبه اصطلاح خود كشى معنوى حساسيت واقعى نشان بدهد ودر بارهء آن بيانديشد ومثلًا كتابى در اين باره بنويسد . گويى اغلب مردم زندگى را در نفس كشيدن وسود جويى وخود آرايى وتوليد مثل ومستى منحصر كردهاند ، وبا اخلال بيكى از امثال اين امور به همان اندازه حيات انسانى منفى مىشود ما در اين صدد نيستيم كه در بارهء زندگى واقعى خود بيانديشيم واز دست دادن آن را خود كشى بناميم . آيا با درك جدى اين حقيقت كه ما داراى قدرت انديشه هستيم ، موقعى كه
62
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 62