نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 611
< شعر > ( ( 2061 ) ) تا كه در چاه غرور اندر شود آنگه از حكمت ملامت نشنود ( ( 2062 ) ) چون ز بند دام باد او شكست نفس لوامه بر او يابيد دست < / شعر > وجدان سرزنش كننده را سركوب نكنيم در مجلدات گذشته در بارهء احساسات وجدانى انسانها مطالبى را متذكر شدهايم در اين مورد مطلب مهمى را مطرح مىكنيم كه در سازندگى انسان نقش اساسى به عهده دارد : اين حقيقت را همهء ما كم وبيش مىدانيم كه انسان با خودش گفت گو مىكند ، به درياى خويشتن خم شده به محتويات درون خود مىنگرد ، اسرار آميزترين راز ونياز را با خود انجام مىدهد . خود را سرزنش مىكند . هر يك از اين حالات روانى شرايط وانگيزه مخصوصى دارد . در آن موقع كه وجدان آدمى حالت سرزنش كنندگى به خود مىگيرد ، درون انسان منظرهء بس شگفت انگيز دارد . يك من مانند قطب نماى حساس قوانين را شناخته ، وظايف را تشخيص داده من ديگرى ، تبعيت از شناخته شده ها را تاكيد نموده ، من سومى مخالفت ورزيده در متقابل من ديگرى به محاكمه حاضر شده ومحكوم گرديده من پنجمى اجراى كيفر مىكند كه نامش سرزنش درونى است كه گاهى بقدرى خشن وبىگذشت وتند وتيز است كه كيفرهاى خارجى در مقابل آن بسى ناچيز است . اين حقيقت كه آيا منهاى فوق واقعا متعدد ومتنوع هستند ، يا درون آدمى بيش از يك من ندارد ، ولى در عين همين وحدت تكثرات مزبوره را در خود دارد ، آيا اين گونه وحدت با كثرت شبيه به خدا وصفات متنوع او است ، مانند علم وقدرت . . . مورد اختلاف نظر است . ما در اين مبحث اين مسئله را مورد تحقيق قرار نمىدهيم .
611
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 611